گنجور

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱ - آغاز

 

ای خاک تو تاج سربلندان

مجنون تو عقل هوشمندان

محجوب تو را نهار لیلی

مکشوف تو را سها سهیلی

خورشید ز توست روشنی گیر

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲ - دست فکرت در سلسله ممکنات زدن و به ذروه توحید واجب برآمدن

 

هر جا به اثر نظر گمارند

زان پی به در مؤثر آرند

ننهند ز زشته بر خرد بند

گیرند به رشته ریس پیوند

در خط چو قلم فرو نمانند

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳ - نخل خامه رطب بار پیراستن و نخلستان نعت خواجه ابرار به آن آراستن علیه افضل الصلوات و اکمل التحیات

 

ای صدرنشین تخت کونین

تخم و ثمر درخت کونین

ای اول فکر و آخر کار

ای قبله هفت و زبده چار

چون روی بدین دیار کردی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴ - پایه معراج سخن را از قمه عرش گذرانیدن و به اول درجه از درجات معارج قدر او صلی الله علیه و سلم رسانیدن

 

ای اشهب شبرو تو از نور

از ظلمت جسم پیکرش دور

از زرده مهر گرمروتر

وز خنگ سپهر تیزدو تر

بر هر چه فکنده نور دیده

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در معنی عشق صادقان و صدق عاشقان

 

چون صبح ازل ز عشق دم زد

عشق آتش شوق در قلم زد

از لوح عدم قلم سرافراشت

صد نقش بدیع پیکر انگاشت

هستند افلاک زاده عشق

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۶ - در سبب نظم این کتاب و باعث ترتیب این خطاب

 

از هر چه سخنوران بدانند

وز لوح سخنوری بخوانند

مقبول ترین فسانه عشق است

مطبوع ترین ترانه عشق است

زین راز چو پرده باز کردم

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۷ - در ذکر بعضی رفتگان از دایره مال و سال و دعای بعضی مرکزنشینان نقطه حال

 

ای ساقی جان فداک روحی

پر کن قدح از می صبوحی

زان می که بر اهل دل مباح است

روشن کن غره صباح است

تا حاضر صبحدم نشینیم

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۸ - آغاز سلسله جنبانی داستان عشق لیلی و مجنون که آن سر دفتر پردگیان حجله جمال و عفت بود و این سر حلقه زنجیریان عشق و محبت

 

تاریخ نویس عشقبازان

شیرین رقم سخن طرازان

از سرور عاشقان چو دم زد

بر لوح بیان چنین رقم زد

کز عامریان بلند قدری

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۹ - داستان مایل شدن مجنون به یکی از خوبان قبایل و محبوبان شیرین شمایل و از غیرت التفات وی با دیگری دل از وی برداشتن و هر دو را به هم بگذاشتن

 

آن را که به عشق گل سرشتند

وین حرف به لوح دل نوشتند

شسته نشود ز لوحش این حرف

ور عمر کند به شست و شو صرف

هر لحظه کند به یاری آهنگ

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - گرم شدن مجنون از سماع آوازه لیلی و آهنگ مقام او کردن و چون شکاریان سرگشته به پای خود روی به دام آوردن

 

برگشت چو قیس غم رسیده

زان شمع قبیله دل رمیده

بهر شب خود چراغ می‌جست

وز لاله‌رخان سراغ می‌جست

هر زنده که آمدی ز هر حی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - افسانه شب گذرانیدن مجنون و لیلی از جمال هم دور و از وصال یکدیگر مهجور

 

شب کز سر چرخ لاجوردی

گوی زر خور ز تیز گردی

در ظلمت چاه مغرب افتاد

شد عرصه دهر ظلمت آباد

زرین طاووس ازین کهن باغ

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - رفتن مجنون روز دیگر به قبیله لیلی و ملاقات کردن باوی و به جهت ازدحام اغیار مجال سخن نایافتن

 

چون عیسی صبح دم برآورد

وز زرد قصب علم برآورد

باد دم او به مشکبیزی

اخضر شجر و شکوفه ریزی

زرین علمش به زرفشانی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - گذاشتن مجنون ناقه بچه دار را که در وقت استغراق وی در محبت لیلی به سوی بچه خود باز می گشت و از لیلی دور می انداخت

 

عشق اول او سرود و شادیست

بیرون ز آهنگ نامرادیست

نی رنج غرامت است در وی

نی زخم ملامت است در وی

سرمایه راحت و سرور است

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - در محک امتحان زدن لیلی نقد محبت مجنون را و تمام عیار بیرون آمدن آن

 

عنوانکش این صحیفه درد

در طی صحیفه این رقم کرد

کز قیس رمیده دل چو لیلی

دریافت به سوی خویش میلی

می خواست که غور آن بداند

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - عهد وفا بستن لیلی با مجنون و تأکید کردن آن به سوگندان گوناگون

 

سر فتنه نیکوان آفاق

چون ابروی خود به نیکویی طاق

منصوبه گشای عرصه ناز

محجوبه نشین پرده راز

ریحان حدیقه امانی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - استفسار کردن اهل قبیله مجنون از حال وی و اطلاع یافتن بر محبت وی با لیلی

 

بیاع متاع هوشیاری

رقاص سماع بی قراری

ویرانه نشین کوه اندوه

دیوانه سوار قله کوه

گنجور خزانه های افلاس

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - خبر یافتن پدر مجنون از عشقبازی وی با لیلی و نصیحت کردن در آن باب

 

مسکین پدرش خبر چو زان یافت

چون باد به سوی او عنان تافت

مهر پدری ز دل زدش جوش

وز مهر کشیدش اندر آغوش

کای جان پدر چه حال داری

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۸ - دلالت کردن بزرگان بنی عامر پدر مجنون را به آنکه یکی از معشوقان قبیله عرب را به نکاح مجنون درآرد تا آتش سودای او فرو نشیند

 

چون قیس دریده جیب و دامان

از پند پدر نشد به سامان

اعیان قبیله پیش آن پیر

گفتند به حسن راء/ی و تدبیر

کای عامری فلک عماری

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است

 

کی پرده عاشقی شود ساز

بی زخمه عیبجوی غماز

نادیده خراش رشته چنگ

از چنگ کجا برآید آهنگ

از قصه قیس و دختر عم

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۰ - رفتن مجنون پیش لیلی و به بانگ زاغ فال نیکو گرفتن و نذر کردن که اگر دیدار لیلی میسر گردد یک حج پیاده بگزارد

 

چون باز سفیده دم درین باغ

بنشست بر آشیانه زاغ

زاغان سیه ز سهم آن باز

کردند ز آشیانه پرواز

شد قیس چو باز صبحدم خیز

[...]

جامی
 
 
۱
۲
۳