گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » مسدسات » شمارهٔ ۱

 

مه را چه مناسبت به رویت

گل را چه مثل به رنگ و بویت؟!

آتش نشود حریف خویت

فردوس نمونه‌ای ز کویت

بیند به چمن قد نکویت

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مسدسات » شمارهٔ ۲ - مسدس ترجیع بند

 

از رخت آیینه تا لذت دیدار گرفت

وز نگاه دگران جانب خود عار گرفت

خاک ره از قدمت رتبه گلزار گرفت

از تو گل‌های چمن زینت دستار گرفت

من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مسدسات » شمارهٔ ۳ - بر فرد گلشنی بخارایی

 

گلشن دهر که نبود گل عیشش جاوید

هیچ در غنچه او بوی وفا کس نشمید

صبح آسایش او مطلع اندوه دمید

سحر از باد صبا صرصر بیداد وزید

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید

[...]

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode