×
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۲ - رجوع به داستان آن کمپیر
چون عروسی خواست رفتن آن خریف
موی ابرو پاک کرد آن مستخیف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۷ - بار دیگر رجوع کردن به قصهٔ صوفی و قاضی
زار و رنجورست و درویش و ضعیف
سه درم در بایدش تره و رغیف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۴ - آمدن جعفر رضی الله عنه به گرفتن قلعه به تنهایی و مشورت کردن ملک آن قلعه در دفع او و گفتن آن وزیر ملک را کی زنهار تسلیم کن و از جهل تهور مکن کی این مرد میدست و از حق جمعیت عظیم دارد در جان خویش الی آخره
در دل مؤمن بگنجیدم چو ضیف
بی ز چون و بی چگونه بی ز کیف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۵ - روان شدن شهزادگان در ممالک پدر بعد از وداع کردن ایشان شاه را و اعادت کردن شاه وقت وداع وصیت را الی آخره
چاه را تو خانهای بینی لطیف
دام را تو دانهای بینی ظریف
سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۵ - حکایت در معنی ادراک پیش از فوت
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیز است و الوقت سیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۶ - رجوع کردن بقصه شمس الدین عظم الله ذکره
صدکم قاتلی بلا سیف
کیف احنی انا بلاکیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۹ - استغفار حسودان از کرده های خویش
بعد از آن جمله از وضیع و شریف
حلقه شستند گرد شاه لطیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۱ - برگزیدن مولانا قدسناالله بسره العزیز بعد از شمس الدین تبریزی شیخ صلاحالدّین زرکوب قونوی را عظم الله ذکره
بنگرید اندر آن جمال لطیف
گر نیید از ضلال و کفر کثیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۷۷ - در تفسیر این آیه که الست بربکم قالوا بلی و در شرح مراتبِ «بلی»ها
نقل کردند از آن مقام لطیف
جاگرفتند در جسوم کثیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۸۵ - در بیان آنکه همچنانکه تن آب و گل طبیبان دارد، جان ودل را نیز هم طبیبان هستند و ایشان انبیاء و اولیاءاند اطباء میگویند که این بخور و آن مخور تا جسم بی رنج باشد و قوت گیرد و انبیاء و اولیاء میگویند که این بکن و آن مکن تا جان صفا یابد و فربه شود از این رو میفرماید مصطفی علیه السلام العلم علمان علم الابدان و علم الادیان
این بگوید بخور غذای لطیف
بحذر باش از طعام کثیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۲ - در بیان آنکه این عالم ذرهایست از آن عالم. زیرا این محدود است و آن نامحدود. و آن عالمها همه انوار و آثار حقاند و قایم بحقاند و از انوار او زندهاند. چون از این عالم محدود بگذری آن عالم نامحدود را که در جوار حق است ببینی واللّه العالم
بر این لطف چون تن اند کثیف
همچنانکه خسیس پیش شریف