گنجور

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۴

 

ترا اصلِ وطن کس بود کون چیست

چرا حبِّ وطن اندر دلت نیست

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵

 

پریرو زین سخن قدری دودل زیست

که پیغام آور و پیغام دِه کیست

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

خلق چه دانند که این داغ چیست

بر رخ من داغِ تو یا داغِ کیست

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

جز من و تو هیچ کس اینجا که نیست

پاسِ که داری و هراست ز چیست؟

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

زندگیِ عشق عجب زندگیست

زنده که عاشق نبُوَد زنده نیست

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۶ - داستان دو موش

 

گفت مَنعم ز گربه از پی چیست

او مرا دوست است ، دشمن نیست

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲۵ - خر و عَزب

 

سر درون کرد و به هرسو نگریست

تا بداند به یقین خر خر کیست

ایرج میرزا
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۲۸ - مارش خون

 

خون چو در یک ملتی نیست،کیست یا چیست؟

نیست باد آن ملتی کز هستی غیر کند زیست،

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶

 

گرت ننگ و رسوایی و عار نیست

به گمنام بودنت اصرار چیست؟

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶

 

چنین است حرفت که تاگور کیست

وگر هر که باشد همان اجنبی است

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶

 

خداوند و خلاق آهنگ کیست

جز از من کس ار گفت جز شرک نیست

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۳ - زرتشت

 

اگرچ از من به جز خاکستری نیست

برای گرمیِ یک قرن کافی است

عارف قزوینی
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - به شاهزادهٔ نصرهٔالدوله

 

ای حضرت والا تو نه جنی نه فرشته

چونست که یک‌لحظه به یک‌جا نکنی زیست

بالا تلفون کردم گفتند فلان رفت

پایین تلفون کردم گفتند فلان نیست

باری به تو زورم نرسد اکنون اما

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲۸ - در زندان شهربانی

 

بگرفتم آفتابه که گیرم ره مبال

آژان گرفت راهم و گفتا اجازه نیست

گفتم تو تا اجازه فراز آری از رئیس

من ریده‌ام به خویش‌،‌ بگفتا که چاره چیست

یاران نظر کنید که جز من به روزگار

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - شاه دل‌ آگاه

 

شاه که مسئول بد و خوب نیست

بد شود ار کاری‌،‌ مسئول کیست‌؟

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی

 

وین پسرم را زن کدبانوییست

کز جهتی‌ باب‌دلش‌هست‌ و نیست

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی

 

گفت مرا دختر دوشیزه‌ایست

روی زمین جز ویم اولاد نیست

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - گفت‌وگوی دو شاه

 

فرانسوا : تو نور چشم منی خیره‌چشمیت از چیست‌؟

امانوئل : تو قبله گاه منی‌، گو شکایتت ازکیست‌؟

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - گفت‌وگوی دو شاه

 

به من گذشت نکردی تو بندر «‌تریست‌»

که‌ در سلیقه من همچو گاو سامری است‌!

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۹۰
۹۱
۹۲
۹۳
۹۴
۹۶
sunny dark_mode