گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را

 

شدم بیمارت آخر ای طبیبم

علاجم کن که در کویت غریبم

سلیمی جرونی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - ایضا فی مدحه

 

من عزلت گزین چون بی‌نصیبم

همانا در دیار خود غریبم

محتشم کاشانی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲ - حمد و نعت

 

ز وصف گل مگردان بی‌نصیبم

بلند آوازه کن چون عندلیبم

قدسی مشهدی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۰۱

 

در بزم تواضع طلبی سخت غریبم

خونگرمی تعظیم نداده است فریبم

آن خسته عشقم که ز پرهیز فراغت

در بستر سیماب فکنده است طبیبم

اعضا همه در کشمکش لذت دردند

[...]

اسیر شهرستانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۵۲

 

در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم

آیا که حوالت به کجا کرده نصیبم؟

مفتی، ز اصول و ز فروعم خبری نیست

یک مسأله جز عشق، نیاموخت ادیبم

من حوصله ساز ستم عشق نبودم

[...]

حزین لاهیجی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹

 

وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم

تا بماند حسرت او بر دل حسرت نصیبم

درد بی‌درمان عشقم کشت و کرد آسوده‌خاطر

هم ز تاثیر مداوا هم ز تدبیر طبیبم

شب گدازانم به محفل، صبح دم نالان به گلشن

[...]

فروغی بسطامی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۷۲ - مرثیه شاه خراسان(ع)

 

الهی یا الهی من غریبم

به غربت بی‌پرستار و طبیبم

الهی یا الهی من غریبم

به غربت بی‌پرستار و طبیبم

الهی یا الهی من غریبم

[...]

صامت بروجردی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

نگارینم! دل و جانم! حبیبم!

همه درد درونم را طبیبم

شنیدستم غریبان می نوازی

منت هم عاشقستم، هم غریبم

گناه نرگس و زلف دراز است

[...]

وفایی مهابادی
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۲۷ - من اندر مشرق و مغرب غریبم

 

من اندر مشرق و مغرب غریبم

که از یاران محرم بی نصیبم

غم خود را بگویم با دل خویش

چه معصومانه غربت را فریبم

اقبال لاهوری
 
 
۱
۲
sunny dark_mode