گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۰

 

چو بگذاشت خواهی همی مرز وبوم

از ایدر برو تازیان تا بروم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۰

 

گریزان برفتست زین مرز وبوم

نباید که آرام گیرد بروم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۲

 

نبیند کسی شاه را جز بروم

که اکنون کهن شد بران مرز وبوم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳

 

دگر خسرو آن مرد بیداد و شوم

پدر را بکشت آنگهی شد بروم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳

 

سدیگر سکندر که آمد ز روم

به ایران و ویران شد این مرز وبوم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۴

 

برفتند زان بوم تا مرز روم

پراگنده گشتند ز آباد بوم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۵

 

که گر خسرو آید برین مرز وبوم

سپاه آرد از پیش قیصر ز روم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۷

 

چو بگذشت لشکر بران تازه بوم

بتندی همی‌راند تا مرز روم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۷

 

ز چیزی که بود اندران تازه بوم

همان جامه هایی که خیزد ز روم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۹

 

بیاراست کاخی به دیبای روم

همه پیکرش گوهر و زر بوم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۱

 

هم اندر زمان باژ خواهد ز روم

بپا اندر آرد همه مرز وبوم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۱

 

سزد گر بپرسد ز دانای روم

که این بد ز زاغ آمدست ار زبوم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۳

 

دگر هرچ دارید زان مرز و بوم

از ایران کسی نسپرد مرز روم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۳

 

ازین پس یکی باشد ایران و روم

جدایی نجوییم زین مرز و بوم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۴

 

نخواهد ز دارندگان باژ روم

نه لشکر فرستد بران مرز وبوم

فردوسی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۴۵
sunny dark_mode