گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه

 

نیامد عاشقی بسته ز مخلوق

که جز عاشق نداند قدر معشوق

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه

 

اگر معشوق خواهد شد بعیّوق

نه بینی هیچ عاشق غیر معشوق

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۴) حکایت شوریده دل بر سر گور

 

همه کس را چو در خوردست معشوق

بکلی کی رسد هرگز بمخلوق

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد

 

خوش اندر رفته عاشق تا بعیّوق

فکنده حلقه اندر گوشِ معشوق

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

وگر گویی که جان ز آنست بی ذوق

که دارد سوی خود ببریدن شوق

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

یکی ایوانش بودی سر بعیوق

که نرسیدی باوجش چشم مخلوق

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

جوان کو آگهی یابد ز معشوق

وگر باید شدن بالای عیوق

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

روان میگشت در گرداب صندوق

گهی میشد بماهی گه بعیوق

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

گرفتار آمده در آب و صندوق

گهی در قعر دریا گه بعیوق

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو

 

فغان برداشته گل تا بعیّوق

که عاشق زین به آید نزد معشوق

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید

 

هر آنکس کو شود مزدور مخلوق

بناله نای حلقومش چوآن بوق

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۷ - آمدن قمری نزد بلبل و غمازی او از گل

 

پیش از آن دم کاید ازمحبوب ذوق

قمری آمد با دل مدروح و شوق

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

آسمان در گرد ما آمد زشوق

این عجایب بشنو از اصحاب ذوق

عطار
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۶

 

از چشمه عذب خلق گشتی

شوریده ز چشم شور مخلوق

با اینهمه خوشتری بچشمم

زین بیماری به چشم معشوق

اثیر اخسیکتی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۹ - التّوکّل

 

رزّاق یکی است هر که جز او مرزوق

ایمان این است و آن دگر کفر و فسوق

انصاف بده کژ بنشین راست بگو

رزق از خالق، تکیه چرا بر مخلوق؟

اوحدالدین کرمانی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۸ - حکایت

 

این بگفت و براند از سر شوق

سخن اندر میان به غایت ذوق

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل ششم » بخش ۱ - سر آغاز

 

سوختم، سوختم، در آتش شوق

بیخودم کن دمی به بادهٔ ذوق

عراقی
 
 
۱
۲
۳
۴
۷
sunny dark_mode