فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۲
بکشت از دلیران صد و شصت و پنج
همه نامداران با تاج و گنج
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۶
نبیند ز برداشتن هیچ رنج
تو او را چو گرگ و چو جادو مسنج
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۹
اگر هیچ شایسته بیند به گنج
بیارد همانا ندارد به رنج
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۹
چنین داد پاسخ که من ماه پنج
کشیدم به راه اندرون درد و رنج
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۲
چه بندی دل اندر سرای سپنج
چو دانی که ایدر نمانی مرنج
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۵
ز پوشیده رویان ارجاسپ پنج
ببردند بامویه و درد و رنج
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳
همه نیکویها بکردی به گنج
مرا مایه خون آمد و درد و رنج
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸
رهانم ترا از غم و درد و رنج
بیابی پس از رنج خوبی و گنج
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶
همان نیز تا زنده باشد ز رنج
رهایی نیابد نماندش گنج
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۹
بکوشید تا لشکر و تاج و گنج
بدو ماند و من بمانم به رنج
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲
اگر صد کنی چاه بهتر ز پنج
چو خواهی که آسوده گردی ز رنج
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۸
سپردم ترا تخت و دیهیم و گنج
ازان پس که بردم بسی گرم و رنج
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۲
که رستم فراز آورید آن به رنج
ز شاهان و گردنکشان یافت گنج
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۱
مهان جهان را که دارند گنج
نداریم زان نیکویها به رنج
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۷
به سی و دو سال آنک کردم به رنج
سپردم بدو پادشاهی و گنج
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۷
ز هر جامهای تخته فرمود پنج
بدادند آنرا که او دید رنج
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۱
جز از ما هرانکس که دارند گنج
نخواهم کسی شاددل ما به رنج
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۷
همه به اصفهانند بیدرد و رنج
ازیشان مبادا که خواهیم گنج