گنجور

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۹ - دکان ریا

 

گفت باید دید کالا را نخست

ور نه، این بیع و شری ناید درست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۹ - دکان ریا

 

تا شوی بیدار، رفتست آنچه هست

تا بدانی کیستی، رفتی ز دست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - دو محضر

 

بدرهٔ زر دیدم و رفتم ز دست

بی تامل روز را گفتم شب است

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - دو محضر

 

زن چو از خانه سحرگه رخت بست

خانه دیوانخانه شد، قاضی نشست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - دو محضر

 

بانگ زد خادم بر او کی خود پرست

قفل مخزن را که دیشب میشکست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - دو محضر

 

هر که بینی رشته‌ای دارد بدست

هر کجا راهی است، رهپوئیش هست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - روباه نفس

 

منه بردست دیو از سادگی دست

کدامین دست را بگرفت و نشکست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۲ - روح آزاد

 

عاقبت کان حصن سخت از هم شکست

عالمی بیند همه بالا و پست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۵ - زاهد خودبین

 

مرد رهی، خوش روش و حق پرست

روز و شبش، سبحهٔ طاعت بدست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۵ - زاهد خودبین

 

از چه بر این جمع، در خیر بست

اینهمه افتاده بدید و نشست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - شکنج روح

 

نشستم بهر سوی، با من نشست

اشارت همی کرد با چشم و دست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - شکنج روح

 

مرو زین ره سخت با پای سست

مکش چونکه خونرا به جز خون نشست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۱ - شوق برابری

 

رفت به گلزار و بشاخی نشست

دید خرامان دو سه طاوس مست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۴ - صید پریشان

 

ترا بگشود پا و با همان دست

پر و بال مرا پیچاند و بشکست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۷ - عشق حق

 

رندی، از آتش کف دست تو خست

سوختی، آتش نیفکندی ز دست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه

 

در همه جا خفت و به هر سو نشست

بند ز هر کیسه و انبان گسست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه

 

گفت بخود، کاین چه در افتادنست

تا رمقی در دل و جان در تن است

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه

 

جست و خراشید زمین را بدست

موش بلرزید و همانجا نشست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - گرگ و شبان

 

چنانش کوفت سخت و سخت بر بست

که پشت و گردن و پهلوش بشکست

پروین اعتصامی
 
 
۱
۴۸۰
۴۸۱
۴۸۲
۴۸۳
sunny dark_mode