گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۲ - رفتن خسرو به مداین و نشستن به پادشاهی

 

ز شاهی گرچه او با زیب و فر بود

ولی با عشق میلش بیشتر(بود)

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۲ - نشستن خسرو به پادشاهی بار دوم

 

به سوی مریمش گرچه نظر بود

تنش آنجا و دل جای دگر بود

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۳ - زاری کردن شیرین در عشق خسرو

 

به ظاهر گرچه می در جام زر بود

نه می بود آن همه خون جگر بود

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۶ - نامه نوشتن خسرو به شیرین به تعزیت فرهاد

 

چو آب چشم خویشش در نظر بود

چرا کز آب صدره پاکتر بود

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۱ - رفتن خسرو به شکار و رفتن از شکار به سوی قصر شیرین

 

به صیدی گرچه هر یک را نظر بود

ملک را چشم بر صیدی دگر بود

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۹ - پشیمان شدن شیرین و رفتن عقب خسرو و مجلس نهادن

 

چو بادش گرچه گلگون در گذر بود

ولی گلگون اشکش تیزتر بود

سلیمی جرونی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۵

 

مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود

طاووس را چه حاجت مشاطه گر بود

با سایه همرهی نکنم شب بکوی تو

صاحب نظر ز سایه خود بر حذر بود

گر سیل خون ز دیده فشانیم دور نیست

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۲۰
sunny dark_mode