گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف

 

خوبرویان شهر را دیدم

هرکه چیزی ز حسن کم دارد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف

 

لیک شکر خدا که دلبر من

خوبی از فرق تا قدم دارد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف

 

بهر عشاق دام‌های بلا

زیر آن زلف خم‌ بخم دارد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف

 

هست تیر نظر حرام بر او

صفت آهوی حرم دارد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف

 

گشت رام «‌بهار» آهویی

که ز خلق زمانه رم دارد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفه‌شناسی

 

لاابالی شود به نیک وبه بد

در جهان هیچ ننگرد جز خود

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۵ - حکمت

 

تندبادی به مغز او بوزبد

لحظه‌ای فکر کرد و چاره گزید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۷ - غزل در بیان مذهب نوخاستگان

 

گر ستم کرد بر کسی، چه زیان

بر خود و عشق خود ستم نکند

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۷ - غزل در بیان مذهب نوخاستگان

 

زندگی حرب‌ و حرب ‌هم خدعه‌است

مرد دانا ز خدعه رم نکند

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۷ - غزل در بیان مذهب نوخاستگان

 

تا توان بود خوش‌، جفا نکشد

تا توان گفت لا، نعم نکند

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲۱۹
۲۲۰
۲۲۱
۲۲۲
۲۲۳
۲۲۵
sunny dark_mode