گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

فریدالدّین محمد هست نامم

محمد(ص) داده اینجا جمله کامم

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۹۷

 

در پختن سودای تو چون من خامم

توسن شد و بی ثبات طبع و گامم

انگشت نمای جمله خاص و عامم

ای دوست ببین کز تو چه دشمن کامم

اوحدالدین کرمانی
 

عراقی » عشاق‌نامه » خاتمة‌الکتاب » بخش ۱ - سر آغاز

 

گرچه او خود نمی‌برد نامم

تا برفت او، برفت آرامم

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۳

 

کجایی ساقیا درده مدامم

که من از جان غلامت را غلامم

می اندرده تهی دستم چه داری

که از خون جگر پر گشت جامم

ز ننگ من نگوید نام من کس

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۰

 

خوش بنوشم تو اگر زهر نهی در جامم

پخته و خام تو را گر نپذیرم خامم

عاشق هدیه نیم عاشق آن دست توام

سنقر دانه نیم ایبک بند دامم

از تغار تو اگر خون رسدم همچو سگان

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۸ - ملول شدن روز و آخرین پاسخ او به شب

 

شهره باشد به هر زبان نامم

نه چو تو ظالم و سیه‌کامم

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - پاسخ خسرو به شیرین

 

هنوز اندر طریق عشق خامم

که می باید هنوز از ننگ و نامم

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۴ - در حسب حال خود گوید

 

منتظر تا سحر شود شامم

رنگ روزی بتابد از بامم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۷ - در غزل

 

اندکی گر بنوشی از جامم

بشناسی که پخته یا خامم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۷ - در غزل

 

گر چه کوتاه دیده‌ای بامم

دور کن سنگ طعنه از جامم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۷ - در عشق

 

گر چه کوتاه دیدهٔ بامم

دور کن سنگ طعنه از جامم

اوحدی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۹۹

 

المنّة لِلّه که برآمد همه کامم

وان آهوی پدرام درافتاد به دامم

ای بخت! بیا بر من و بر خویش نظر کن

تا خود تو کدامی و من امروز کدامم؟

اقبال قرینم شد و محبوب رفیقم

[...]

جلال عضد
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را

 

به خادم گفت:« من مهراب نامم

قدیمی درگه شه را غلامم

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۳ - دیدن جمشید ،خورشید را در باغ

 

رسانیدی به لب جان همچو جامم

ز لب جامی‌ رسان یک دم به کامم

سلمان ساوجی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۶

 

از جام عشقش مست مدامم

ایمن ز خاصم فارغ ز عامم

ساقی ذوقش با دل حریفست

جانان شرابست جانست جامم

گر عشق بازی از من بیاموز

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode