گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مثنوی

 

که هر گوشی نباشد محرم راز

مگر صاحبدلی با عشق دمساز

غروی اصفهانی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۵

 

حرص بین و آز

پنجه کرده باز

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۲۶

 

بازآ که شد باز،

با دزد دمساز،

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۲ - تیمورتاش نامه

 

به میدانِ بی‌عصمتی یکّه‌تاز

نبودی به فکر نشیب و فراز

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶

 

تو را باب حرص است و مام تو آز

تو زایندهٔ آزی ای حقه‌باز

عارف قزوینی
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - عجب غنا -‌ ذل نیاز

 

یکی نصیحت آزادگان ز جان بپذیر

که از طریقهٔ آزادگی نمانی باز

اگر توانگر گشتی ز عجب دست بکش

وگر فقیر شدی بر زمانه سر بفراز

که نیست در بر آزادگان بتر چیزی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷

 

زاغی می گفت اگر بمیرد شهباز

من جای کنم بدست شاهان از ناز

بلبل بشنید و گفت کای بندهٔ آز

رو لاف مزن با وزغ و موش بساز

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸ - خطاب به حزب دموکرات و حکومت

 

ای ساده‌دلان زر گرگ حیلت‌باز

با جهد شما سیم و زر آورد فراز

چون حب زری ازو نمودید نیاز

ناگاه میانتان جدا کرد چو گاز

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » شب قدر

 

داشتم در دل ای شب طناز

آرزوی تو در شبان دراز

هجرت امشب کشیده پرده به روی

وصلت‌امشب گشاده چهره به ناز

فخرت‌این بس به‌روزهاکه شدی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » اهلا و سهلا

 

نی نی خطا گفتی چنین نیست راز

نرد تخطی مباز

کز جور دل‌ها سر کشیده است باز

آن زلف دستان طراز

کوته شدش از جور دست دراز

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۳۱۱
۳۱۲
۳۱۳
۳۱۴
۳۱۵
۳۱۹
sunny dark_mode