گنجور

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۸ - در ختم کتاب و خاتمه خطاب

 

بینی ز لطیفه‌های کارش

خاصیت موسم بهارش

جامی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۲ - نشستن خسرو به پادشاهی بار دوم

 

از آن خاطر نبودی برقرارش

که می بودی به یک دستی دو کارش

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۳ - زاری کردن شیرین در عشق خسرو

 

ز دیده بود درها درکنارش

شبه گردیده لعل آبدارش

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۳ - زاری کردن شیرین در عشق خسرو

 

دو گیسویم که کم بادا قرارش

چه کرد آخر به روز و روزگارش

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۳ - زاری کردن شیرین در عشق خسرو

 

صبوحی کرد و شد رخ چون بهارش

که بود از باده دوشین خمارش

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد

 

ز روی خود، دل آور با قرارش

مکن چون گیسوی خود تار و مارش

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۹ - پشیمان شدن شیرین و رفتن عقب خسرو و مجلس نهادن

 

هر آن کس کو مدد شد روزگارش

نمی باید دگر چیزی به کارش

سلیمی جرونی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۴

 

کتاب آن کس که از کس عاریت جست

مکن ز اهل خرد دیگر شمارش

که هست آن مونس محبوب کس را

گهی اندر بغل گه در کنارش

چه ابله مردکی باشد که گوید

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در موعظه گوید

 

کسی کز خود نشد آگه چه فیض از ملک اسرارش

خبر از عالم معنی نباشد نقش دیوارش

ز راه کعبه دل دور کن سنگ بت هستی

اگر هم کعبه سنگ ره شود از راه بردارش

کسی در باغ دهر از بهر گل چیدن چرا گردد

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۲۳