گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۹

 

هر سو به جلوه بردی، صبر و قرار دیگر

هر گوشه ای فکندی، در خون شکار دیگر

نرگس اگر چه خود را مخمور می نماید

چشم سیاه مستت، دارد خمار دیگر

حسنت به کار عاشق یک مو نکرد تقصیر

[...]

حزین لاهیجی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲

 

خواهم شکست زاهد چون در بهار دیگر

انگار توبه کردم از باده بار دیگر

کُشتی ز انتظارم ، بر خاکِ من گذر کن،

مگذار تا به حشرم در انتظار دیگر

بر ساده لوحی خود خندم چو بینم از تو

[...]

رفیق اصفهانی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴

 

ما را چو تو نیست یار دیگر

یار تو چو من هزار دیگر

جز کویت و جز سگت نداریم

یار دگر و دیار دیگر

تا بگذری از رهی بسویم

[...]

رفیق اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵

 

آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر

با بیقرار دیگر دادم قرار دیگر

خطش دمید و رفتم از گلستان کویش

چون این خزان ندارد از پی بهار دیگر

گر باز روزگارم خواهد که تیره سازد

[...]

سحاب اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۳ - توضیح

 

ز من بنیوش هان اسرار دیگر

بطرز دیگر و گفتار دیگر

صفای اصفهانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode