قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۴ - این مکتوب به فاضل خان گروسی نوشته شده است
خم گشته مگر کمان ابرویش
بشکسته مگر خدنگ مژگانش
زان سبزه فغان که خوابگه بگزید
در سایه سنبل گلستانش
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۴ - این مکتوب به فاضل خان گروسی نوشته شده است
آن سخن ها که میان من و آن غالیه زلف
به زبان بودی اکنون برسول و پیام
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۴ - این مکتوب به فاضل خان گروسی نوشته شده است
پارسا را بس این قدر زندان
که بود هم طویله رندان
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۴ - این مکتوب به فاضل خان گروسی نوشته شده است
گر رأی رکوب آری بر خنگ نهم نه زین
نه هم چو مه و خورشید بر اشهب و ادهم باش
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۶ - معلوم نیست به که نوشته است
اختر فرخنده توئی شاه را
چون بفریدون علم کاویان
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۶ - معلوم نیست به که نوشته است
هر که محروم شد ز خدمت شاه
روزگارش چنین کند محروم
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۶ - معلوم نیست به که نوشته است
حاشا که ز سوختن بیندیشم
پروانه شمع انجمن باشم
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۸ - مخاطب این نامة معلوم نیست
خوشا وقت شوریدگان غمت
اگر زخم بیند اگر مرهمت
دما دم شراب الم در کشند
اگر تلخ یابند دم در کشند
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۸ - مخاطب این نامة معلوم نیست
چه بودی ار سر زلفش بدستم افتادی
چون آستین لئیمان بدست درویشان
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۰ - نامة ای است از قائم مقام به میرزا محمد بروجردی
به چه عضو تو زنم بوسه نداند چه کند
بر سر سفره سلطان چو نیند درویش
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۱ - نوشته ای است از قائم مقام به شاهزاده خانم
نقره اندود بنقد دغل
عنبر آمیخته بگند بغل
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۱ - نوشته ای است از قائم مقام به شاهزاده خانم
متفق میشوم که دل ندهم
معتقد میشوم دگر بارش
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۲ - به دوستی نوشته است
تو بگفتی که بجا آرم، گفتم که نیازی
عهد و پیمان وفاداری و دلداری و یاری
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۲ - به دوستی نوشته است
مقدری که بگل نکهت و بگل جان داد
به هر که هر چه سزا دید حکمتش آن داد
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۲ - به دوستی نوشته است
یاد یاران یار را میمون بود
خاصه کان لیلی و آن مجنون بود
این روا باشد که من در بند سخت
گه شما بر سبزه گاهی بر درخت
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۲ - به دوستی نوشته است
مائیم و نوای بی نوائی
بسم الله اگر حریف مائی
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۳ - این نامة از جانب ولیعهد بعد از وقعه کرمان
بوی گل خود بچمن راهنما شد ورنه
مرغ مسکین چه خبر داشت که گلزاری هست
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۳ - این نامة از جانب ولیعهد بعد از وقعه کرمان
گر جان طلبی فدای جانت
سهل است جواب امتحانت
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۴ - ولیعهد به میرزا عبدالوهاب نوشته است
چشم تو خود لایق دیدار نیست
ور نه جائی نیست کاین انوار نیست
سعی کن تا دیده ات بینا شود
لایق دیدار لطف ما شود
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۶ - خلاصه ای است از مطالب فریدون میرزا که از تبریز به خراسان نبشته
غله میرزا احمد مجتهد