گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۷ - در فنای این جهان و بقای آن جهان فرماید

 

زوالی هست مر هر روز خورشید

که در مغرب شود پیوسته نومید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۲ - در صفت جان و اثبات توحید کل فرماید

 

نشسته آدم اندر نقش کل دید

بدید او را ز جانش خوش بنازید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

مراتب کان در ارواحست جاوید

چو صد شمعست پیش قرص خورشید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

جمال روی جانان را کسی دید

که او از خود طمع اینجای برید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

تو صافی باش بر مانند خورشید

که نور توست اندر جمله جاوید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید

 

منم چون ذرّه در نزدیک خورشید

که خواهم بود اینجاگاه جاوید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید

 

تنش جان گشت تادیدار حق دید

درون کون بیرون در نگنجید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید

 

معین گفتی اینجادیده دید

که دید اینجایگه یا خود که بشنید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید

 

دو عالم غرق این نور است جاوید

چگونه من شوم زین راز امّید

عطار
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۳۰
sunny dark_mode