عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
مگو این درد جز با صاحب درد
که او باشد چو تو در عشق کل فرد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۸ - در کشف اسرار و توحید کل گوید
دل اینجاتا نیابد آنچه گم کرد
کجا بیرون شود در عشق کل فرد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۳ - جواب دادن منصور بایزید را
تو عیسی جوی اینجا بازره گرد
که چون عیسی شوی اندر جهان فرد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
ادب داری چو مردان بایدت کرد
شراب وصل آن دم بایدت خورد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۳ - جواب منصور شیخ جنید را (قس)
هر آنکو جان فدای روی او کرد
بماند تا ابد در جزو و کل فرد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۹ - جواب دادن جنید شیخ کبیر را درنموداری منصور
تو دانی من ندانم سرّ این مرد
که با او بودهٔ تو صاحب درد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۴ - پرسیدن عبدالسلام ازخضر از سرّ منصور
زناگه روی در سوی من آورد
که ای خضر از چه هستی صاحب درد
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
به عدل او را اشارت خود همو کرد
که ای باب همه مردان توئی فرد
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
در آن روزی که عیّار جهان گرد
بیامد پیش دروازه یکان فرد
عطار » مظهر » بخش ۶ - در آفرینش انسان و مبدأ و معاد او فرماید
باوّل نطفهاش را در رحم کرد
چهل روزش نگاهی کرد خود فرد
عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید
تو گرد عارفان راه حق گرد
بدین مصطفی میباش خود فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۶ - درامامت امیرالمؤمنین و امام المتقین علی(ع)کرّم اللّه وجهه فرماید
ره توحید حیدر دید و بسپرد
بزرگانند پیش ذات او خُرد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید
کنم من شمس را هر شام رخ زرد
که از دیدار من باشد پر از درد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید
اناالحق گوی چون گوئی همی گرد
اگر در عشق مردی مردهٔ مرد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۱ - حکایت
کسی این جام معنی همچو او خَورد
که باشد همچو مردان صاحب درد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۳ - در برداشتن حجاب و واصل شدن و یکتا گردیدن فرماید
در این چاه بلا مانی بصد درد
حذر زین جایگه میبایدت کرد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۴ - حکایت روباه و بچاه شدن او
درون چاه روباهش نظر کرد
یکی روباه دیگر دید پر درد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۵ - در صفت دل فرماید
در این چاه بلا پختی بصد درد
که همچون دیگ اینجاگاه در خورد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۷ - در حکایت پدر و پسر و در کشتی نشستن و مقالات ایشان با یکدیگر فرماید
قضا را با پدر عزم سفر کرد
که همچون باب بود او صاحب درد