گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۱ - در گوهر عقل و عشق گوید

 

دو جوهر دان تو عقل وعشق در خود

ولیکن عقل بیند نیک یابد

ازین هر دو اگر آگاه گردی

یقین دانم که تو در راه مردی

دو جوهر دان و مر این هر دو بشناس

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید

 

اگرچه سالک خوب ظریف است

دمادم در همه کاری لطیف است

نظام عالم از عقلست تحقیق

کسی کز عقل اینجا یافت توفیق

هدایت یابد اندر آخر کار

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۳ - در معنی وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهوراً فرماید

 

چو جام ما خوری اندر خرابات

ترا من محو گردانم سوی ذات

چو جام ماخوری در عز و در ناز

نقاب هستی از پیشت برانداز

چو جام ما خوری و مست گردی

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۴ - در آنچه شریعت و حقیقت مراد یکی است

 

حقیقت این چنین دان در شریعت

شریعت متصل دان در طریقت

چو ایشان هر دو ذاتند از حقیقت

دوئی منگر در اینجا در طبیعت

حقیقت با شریعت آشنایست

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۵ - در کشف حجاب و وصول دوست

 

اگر خود پرده برگیردزرویش

تو خودبینی و او در گفت وگویش

اگر خود پرده بردارد ز رخسار

وجود خود به بینی بیشکی یار

اگر خود پرده برگیرد تمامت

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۶ - در نموداری یقین میان جان ودل و فرق در میان اینها

 

بجان و دل قدم زن اندرین راز

بجان و دل نگر انجام و آغاز

بجان و دل درین ره بازبین تو

ز جان و دل تمامت راز بین تو

چو جانت واصل عهد الست است

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۷ - قالَ النَّبیُّ صلّی الله علیه و آله موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا

 

ز موتوا قبل اگر آگاه کشتی

بمیر از خود که بیشک شاه گشتی

ز موتوا قبل اگر آگاه عشقی

بمیر از خود که بیشک شاه عشقی

ز موتوا قبل اگر میدانی این راز

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۸ - در خلوت و عزلت ودیدار الوهیت گوید

 

بکنج خلوت دل باش ساکن

که تا باشی ز هر آفات ایمن

بکنج خلوت دل گرد واصل

تو در خلوت بکن مقصود حاصل

بکنج خلوت دل راز میجوی

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

ره مردان طلب کن تا بدانی

حقیقت جاودان یکتا بمانی

ره مردان طلب تا دید یابی

عیان ذات در توحید یابی

ره مردان طلب تا جاودان تو

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۰ - در اسرار دل و تفسیر قرآن مجید گوید

 

دلا قرآن نمودت جان جانان

بگفتت رازها در عین اعیان

دلا واصل ز قرآنی بمانده

بیک ره دست خود از جان فشانده

دلا واصل ز قرآنی و ذرات

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

بزرگی گفته است این سر مرا باز

بگویم بیشکی اینجا ترا باز

چنین گفت آن بزرگ صاحب اسرار

که صورت در فنا آمد پدیدار

حقیقت اصل کل اینجا فنا بود

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید

 

حقیقت ایدل اکنون چند گوئی

همی گوئی تو تا پیوند جوئی

ترا پیوند با جانست و جانان

توئی پیدا ولی در عشق پنهان

تو پیدائی و ناپیدای جانی

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

چنین فرمود سلطان حقیقت

سپهر جان و دل قطب شریعت

نمود ذات و سر لامکانی

بگویم کیست تا کلی بدانی

نهاده بر سر معنی خود تاج

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۴ - سؤال کردن شبلی از منصور

 

چو شد منصور بردار آن سرافراز

ازو پرسید شبلی آن زمان باز

که ای دانای اسرار حقیقت

جوابی ده مرا زود از شریعت

که از سر اناالحق باز گویم

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۵ - جواب دادن منصور شبلی را

 

جوابی داد او را آن زمان دوست

که من مغزم همه شبلی توئی پوست

منم مغز و تو اینجا پوست هستی

که از بهر خود اینجا بت پرستی

کجا دانی تو این راز مرا هان

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور

 

محمددان وصال حق در اینجا

محمد اوست خلق مطلق اینجا

چو شبلی این بیان بشنید از او

تعجب کرد از وی گفت نیکو

حقیقت این چنین است اندر اینجا

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را

 

جوابش داد آنگه شاه عشاق

که پنهان نیست اینجا راه عشاق

همه پیداست راهم تا سوی ذات

دمادم میرسانم جمله ذرات

از اول سر عشقت باز گویم

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۸ - در کشف اسرار و توحید کل گوید

 

نمودستی وصال خویش امروز

ابر چشمت وصال خویش امروز

بخواهی ریخت خون جمله ذرات

کمال تست کلی سوی آن ذات

چنان در شور و افغانی در اینجا

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۹ - سؤال کردن سلطان بایزید از منصور از جان و جانان

 

حقیقت با یزید آن پیر عشاق

که بیشک اوست در جان و جهان طاق

زبان بگشاد زیر دار منصور

که بد از جان ارادت دار منصور

بدو گفت ای جهان و جان معنی

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره

 

جوابش داد شاه آفرینش

که بگشاد این زمانت عین بینش

کنون ای بایزیدا دیده بگشای

که تاواصل شوی از من در اینجای

سؤالم کردی از جان نی ز جانان

[...]

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode