عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹
بر گذر ای دل غافل که جهان برگذر است
که همه کار جهان رنج دل و دردسر است
تا تو در ششدرهٔ نفس فرومانده شدی
مهره کردار دل تنگ تو زیر و زبر است
عمر بگذشت و به یک ساعته امید نماند
[...]
عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰
گر سخن بر وفق عقل هر سخنور گویمی
شک نبودی کان سخن بر خلق کمتر گویمی
راز عالم در دلم، گنگم ز نااهلی خلق
گر تو را اهلیتی بودی تو را بر گویمی
چند گویی راز دل ناگفته مگذار و بگو
[...]
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت
یکی گبری که بودی پیر نامش
که جِدّی بود در گبری تمامش
یکی پُل او زمال خویشتن کرد
مسافر را محبّ از جان و تن کرد
مگر سلطانِ دین محمود یک روز
[...]
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۵ - حکایت
شنیدستم من از پیر خردمند
جوانی در مغاک کوه الوند
گرفته گوشهای بی توشه و نوش
چو مرد حیدری گشته نمدپوش
چو سیمرغ از پس کوه قناعت
[...]
عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقاله الثالث عشر
من مسکین بسی بیدار بودم
به عمری در پی این کار بودم
درین دریا بسی کشتی براندم
به آخر رخت در دریا فشاندم
درین اندیشه بودم سالها من
[...]
عطار » خسرونامه » بخش ۴۶ - آگاهی یافتن خسرو از پیدا شدن گل
چنین گفت آن حکیم نغز پاسخ
که چون از قصر شه گم گشت گلرخ
شدند از هر سویی گل را طلبگار
نیامد هیچ باد از گل خبردار
فغان برداشت شاه و اشک بگشاد
[...]
عطار » سی فصل » بخش ۱۳
علوم دین بگویم با تو ای یار
تو این اسرار از من گوش میدار
علوم باطنی را گوش میدار
علوم ظاهری فرموش میدار
ز علم باطنی ای یار انور
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش هجدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
نصر احمد اندر ایام بهار
داشت عزم باغ و قصد سبزه زار
مطربان از پیش بفرستاده بود
همره ایشان سماع و باده بود
محتسب بود آن یکی الیاس نام
[...]