×
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
بدایه گفت دل بر خود نهادم
ز پیش زخم چشم بد فتادم
چو تو یارم شدی کارم برآمد
متاعم را خریداری درآمد
چو کار افتاده شد دلدادهیی را
[...]
۱۰۱ بیت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید
حقیقت ایدل اکنون چند گوئی
همی گوئی تو تا پیوند جوئی
ترا پیوند با جانست و جانان
توئی پیدا ولی در عشق پنهان
تو پیدائی و ناپیدای جانی
[...]
۱۰۱ بیت
عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پردهبازی او
پردهبازی بود استادی بزرگ
چابکی دانا ولی از اصل ترک
مثل خود در فن نقّاشی نداشت
هر کجا میرفت آنجا کار داشت
صورت الوان عجایب ساختی
[...]
۱۰۱ بیت