گنجور

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۰

 

اگر ماهی به زیر ابر تا کی؟

مسلمانی به دین گبر تا کی؟

اگر دانی که فایز کشتنی هست

بکش ای بی مروت! صبر تا کی؟

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۱

 

خدایا زلف و گردن آفریدی

یقین بهر دل من آفریدی

یقین بهر دل بیچاره فایز

بت پاکیزه دامن آفریدی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۲

 

دو چشمان تو دارد میل یاری

ولی ز ابروت می ترسم به زاری

شنیدم زلف در گوشت چه می گفت

تو فایز می کشی اما به خواری

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۳

 

نه از من سر بزد دلبر خطایی

نه از تو بود جانا بی وفایی

بت فایز مقدر این چنین شد

چه باید کرد؟ تقدیر الهی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۴

 

بیا کز حد گذشت ایام دوری

کنم تا کی زمهجوری صبوری

اگر چه دوری از چشمان فایز

ولی با دل تو دائم در حضوری

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۵

 

ز پیشم رفتی ای عهد جوانی

مرا شد تیره بی تو زندگانی

خبر داری که پیری کشت فایز

بیا کز وی مگر خونم ستانی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۶

 

خداوندا تو رحمان و رحیمی

به اسرار و ضمیر من علیمی

از آن فایز گنه کرده که دانست

که تو غفار و ستار و کریمی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۷

 

ذلیل و زار و بیمارم نمودی

به پیش دشمنان خوارم نمودی

گرفتی برقع از رو پیش فایز

به تار مو گرفتارم نمودی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۸

 

سیه زلفان به رخ ماوا نمودی

تو زاغی چون به جنت جانمودی؟

به دوش یار فایز کرده ای جا

مکان در شاخه طوبا نمودی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹۹

 

بتا! گر زنده بودی فتنه بودی

وگر جان داشتی دل می ربودی

به ایمان و قرار و صبر فایز

به لبخندی تمسخر می نمودی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۰

 

به دل بردن تو جانا! خوش دلیری

که دایم با کمان و تیغ و تیری

دل فایز ببرد آن چشم شهلا

نباشد رسم آهو شیرگیری

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۱

 

دو چشمان گفت ابرو فتنه جویی

همیشه کج نشین راز گویی

بت فایز از این ابرو حذر کن

ز تیرانداز ترک تندخویی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۲

 

پس از مرگم نخواهم های هایی

نه فریاد و نه افغان و نوایی

بگویی گشته فایز کشته دل

ندارد کشته دل خون بهایی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۳

 

بیا تا گویمت شرح جدایی

حدیث صبر و سوز و بی نوایی

تو خود گفتی که:«آیم سوی فایز»

ولی ترسم بمیرم تو نیای

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۴

 

مرا جان بر لب آمد از جدایی

به سوی من نمی آیی، کجایی؟

نمی ترسی که بعد از قتل فایز

بگویندت تو یار بی وفایی؟

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۵

 

دلا! امشب نه بر جای خودستی

کجا رفتی، بگو با کی نشستی؟

دل فایز چو گل در دست خوبان

فتاد و رفت از دستی به دستی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۶

 

ز دستم رفتی ای حور بهشتی

مرا در دوزخ هجران، بهشتی

نگفتی: «فایزی هم داشتم من»

بریدی بی سبب تخمی که کشتی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۷

 

الا ای آسمان از من چه دیدی؟

که از کین یار من از من بریدی؟

دو هفته بود وصل یار فایز

تو عمری انتقام از من کشیدی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۸

 

چنان زارم که از فرط نزاری

نه از من ناله می آید نه زاری

به کوی فایز ار آید دهد جان

نوای مرغ زار از مرغزاری

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۹

 

شب مهتاب و حوت و برج ماهی

جوانی و بت مژگان سیاهی

جدا از حاسدان دور از رقیبان

همین فایز به است از تاج شاهی

فایز
 
 
۱
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۳۲
sunny dark_mode