فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۰
جوانی! رفتی و نایی به سویم
نمی دانم کجایت باز جویم
ز فایز پرس و جو احوال پیری
که تا با تو حکایت بازگویم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۱
سه مه پیکر برون آمد به یک دم
سه حوراوش همه پشت سر هم
به یک جلوه دل از فایز ربودند
پری رویان مه سیمای اهرم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۲
بت لیلی و شم خورشید عالم
مه برج حیا بانوی اعظم!
تو بعد از فایز شیرین زبانت
مشو با مردم ناجنس محرم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۳
به شب نالم شب شبگیر نالم
گهی از بخت بی تدبیر نالم
بنالم چون پلنگ تیر خورده
گهی چون شیر در زنجیر نالم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۴
چو آید فکر یار اندر ضمیرم
بسوزد خرمن ماه از نفیرم
نه فایز پیر عمر ماه و سالست
غم هجران جانان کرده پیرم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۵
به راه دوست دست از جان کشیدم
به همراهت به غربتها دویدم
به امیدی که باشی یار فایز
بحمدالله به مطلبها رسیدم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۶
بتا از دوریت حالی ندارم
زعین و شین و قافت بی قرارم
به ت و ب گرفتارم شب و روز
به غیر از لام وب درمان ندارم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۷
خداوندا تو کردی لامکانم
تو دادی راه غربت را نشانم
چه بد کردم من مسکین فایز
که کردی پایمال این استخوانم؟
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۸
مسلمانان گرفتار دلستم
ضعیف المال و بیمار دلستم
نبود این قدر فایز بی بصیرت
کنون در مانده در کار دلستم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۹
خداوندا که در نزع روانم
مگردان لال از ذکرت زبانم
به فایز این قدرها مهلتی ده
که تا خود را به کوی او رسانم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۰
مگر یار آمده بر پشت بامم
که بوی جنت آید بر مشامم؟
فرود آ گرچه فایز نیست قابل
بیا بنشین نگه دار احترامم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۱
فراق لاله رویان ساخت کارم
ربود از کف عنان اختیارم
پس از صد سال بعد از فوت فایز
گل حسرت بروید از مزارم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۲
چرا از دلبر حورا سرشتم
چو آدم دور از باغ بهشتم؟
به کام دل نشد فایز از او دور
بشد روز ازل این سرنوشتم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۳
ندانم خواب یا بیدار بودم
ز شوقش مست یا هشیار بودم
به باغ خلد فایز بود گویا
و یا سر در کنار یار بودم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۴
نشد ز آمد شد نظاره مفهوم
به لب دندان بود یا در منظوم
دهانش نون تنوین است فایز!
که آید در حساب و نیست معلوم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۵
فغان کز کوی جانان دور ماندم
ز فیض صحبتش مهجور ماندم
شکسته پا تن بیمار فایز
طبیبم دور و من رنجور ماندم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۶
ندانم در چه حالم در کجایم
کجایم می کشاند ناخدایم
رود فایز چنین راهی به ناچار
برد آن جا که می خواهد خدایم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۷
بتا کی دست در پستانت آرم
فرا کی میوه در بستانت آرم
بگیر آرم فایز! کاین دل آرام
لبش زیر لب و دندانت آرم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۸
اگر جانان به هنگام تکلم
دهد بیجاده را اذن تبسم
به شکر خنده ای فایز تواند
کند احیا همه اموات مردم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰۹
گهی که سرنهادم تا بخوابم
هماندم دلبرم آمد به یادم
به یاد آورد فایز دلبر خود
نیامد خواب در چشم پر آبم