فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۰
عبث دادم به یار بی وفا دل
به دست خود فکندم در بلا دل
کنون فایز پشیمانست و نادم
که با بی موجبی کشتن چرا دل
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۱
قدت گل، قامتت گل، کفش پا گل
سخن گل، معرفت گل، مدعا گل
به گل چیدن در آمد یار فایز
سر و گردن گل و نشو و نما گل
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۲
اگر کاغذ نباشد پرده دل
قلم هم گر نباشد چوب فلفل
مرکب گر نباشد یار فایز
نویسم نامه ای با دوده دل
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۳
به جز فکر وصال دلبر ای دل!
مده راه خیال دیگر ای دل!
دل فایز رها کن هر دو گیتی
یکی گیر از دو عالم بگذر ای دل
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۴
سحر با باغبانی گفت بلبل
که گر مردم تو باری بی تامل
ز برگ نسترن بهرم کفن ساز
بکن دفنم به زیر شاخه گل
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۵
بت گلروی سنبل موی خوشگل
بیا بنشین زمانی در مقابل
مکن باور که فایز تا قیامت
شود یک ساعت از یاد تو غافل
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۶
همه مه صورتان در برج محمل
بت من کرده جا در محمل دل
چو جانان همسفر فایز! همان به
که تا محشر برم ره سوی منزل
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۷
بلا شد حسن مه رویان خوشگل
نه از من بود تقصیری نه از دل
بتان کشتند فایز کیست منصف
گنه مقتول کرده یا که قاتل؟
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۸
مرا جان بر لب آمد از غم دل
نشینم تا به کی در ماتم دل؟
نه در دنیا نه مافیهاش، فایز!
نبینم عالمی جز عالم دل
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷۹
بنال ای بلبل شوریده احوال
بیا یا من بنالم یا تو می نال
تو از بهر خزان فایز زهجران
بنالد ماه تا ماه سال تا سال
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۰
قمر طلعت پری پیکر نگارم
شکر لب، سرو قد، سیمین عذارم
چو حوری بگذری در پیش فایز
کمی سوزان تن زار و نزارم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۱
پس از قرنی به ارمن شد گذارم
پریشان کرد شیرین روزگارم
مکن فایز دگر افغان و زاری
که کردی از تن خود بی قرارم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۲
سحرگه برگ گل تر شد ز شبنم
نسیم! آهسته بگشا زلف از هم
بیاور عطر زلفش سوی فایز
مرا فارغ کن از غمهای عالم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۳
سراغ جان جانان از که پرسم
نشان ماه کنعان از که پرسم؟
چو اسکندر به ظلمت رفت فایز
گذار آب حیوان از که پرسم؟
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۴
پری پیکر بت عیسا پرستم
به یک نظاره دل بردی ز دستم
بیا بنشین به فایز مهربان شو!
که من دین مسلمانی شکستم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۵
ندانم از چه رو آشفته حالم
چه کردم کز من آزرده ست یارم؟
طبیبم اوست گاهی حال فایز
نمی پرسد که من بیمار دارم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۶
دگر شب شد که مشتاق حضورم
کنم یاد از رفیق گشته دورم
نسوزد هیچ عاشق مثل فایز
خمیر آسا گرفتار تنورم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۷
در این دنیا بسی اندوهناکم
که از مردن نباشد هیچ باکم
یقین روز ازل تقدیر فایز
به آب غم عجین گردیده خاکم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۸
بهشتی ای صنم دادی نشانم
پس آنگه دوزخی کردی مکانم
به فایز آب کوثر وعده دادی
چرا آتش زدی آخر به جانم؟
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۹
نه افلاطون کند فکری به حالم
نه جالینوس داند من چه حالم
علاج درد فایز نیست درمان
بیا مطرب بزن تا من بنالم