گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان

 

هم از کوس و منجوق وز تخت زر

هم از پیل و بالا و تیغ و کمر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

خطی ناورد خامه ای بی دو سر

چو مرغی نگیرد هوا بی دو پر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

چه از فرش و آلت چه از سیم و زر

چه از در و دیبا و سنگ و گهر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

ببارید تند ابر شادی ز بر

دل شادمان از برآمد به در

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

سرشک خرد چون از ابر هنر

صدف یافت آن در شد مایه ور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

چراغی بد از خود ز خوبی و فر

برافروخت از خود چراغی دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۳ - زادن سام نریمان

 

فرسته همی شد چو مرغ بپر

به هر منزلی بر هیونی دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه

 

چو شد پهلوان بسته ره را کمر

قباد آن کجا کاوه بودش پدر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه

 

شه آن به که باشد بزرگ از گهر

خرد دارد و داد و فرهنگ و فر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه

 

پسر نیز رفته به راه پدر

نبیره ببسته به جایش کمر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه

 

از آن خواسته گفت دارم خبر

که در طنجه بنهادی از پیشتر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه

 

کهن بهتر از رنگ یاقوت و زر

همیدون می از نو کهن نیکتر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه

 

ببرد آن همه خواسته سر به سر

از آن پس نیازرد کس را دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه

 

سراییست بروی بی اندازه در

چو یک در ببندی گشاید دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن

 

همی خواست تا یکسر آن بوم و بر

ببیند که کم دید بار دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن

 

بدان شاخ ها برگ ها سبز و تر

نه آهن نه آتش بر او کارگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن

 

سپهدار از اندیشه شد خیره سر

همی گفت کاین بخش یزدان نگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن

 

تن او یکی هشت پای و دو سر

سرش از دو سو پای زیر و زبر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن

 

درختانش سر در کشیده به سر

چو خط دبیران یک اندر دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۹

 

چرا کردی آباد بار دگر

چنین داد پاسخ یل پرهنر

اسدی توسی
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode