×
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان
هم از کوس و منجوق وز تخت زر
هم از پیل و بالا و تیغ و کمر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۳ - زادن سام نریمان
فرسته همی شد چو مرغ بپر
به هر منزلی بر هیونی دگر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه
چو شد پهلوان بسته ره را کمر
قباد آن کجا کاوه بودش پدر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه
شه آن به که باشد بزرگ از گهر
خرد دارد و داد و فرهنگ و فر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
پسر نیز رفته به راه پدر
نبیره ببسته به جایش کمر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
از آن خواسته گفت دارم خبر
که در طنجه بنهادی از پیشتر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
کهن بهتر از رنگ یاقوت و زر
همیدون می از نو کهن نیکتر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
ببرد آن همه خواسته سر به سر
از آن پس نیازرد کس را دگر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
سراییست بروی بی اندازه در
چو یک در ببندی گشاید دگر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن
همی خواست تا یکسر آن بوم و بر
ببیند که کم دید بار دگر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن
بدان شاخ ها برگ ها سبز و تر
نه آهن نه آتش بر او کارگر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن
سپهدار از اندیشه شد خیره سر
همی گفت کاین بخش یزدان نگر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن
تن او یکی هشت پای و دو سر
سرش از دو سو پای زیر و زبر
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن
درختانش سر در کشیده به سر
چو خط دبیران یک اندر دگر