گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۱

 

نور خود در نار موسی را نمود

در همه اشیا چنین ما را نمود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۲

 

نیست ما را روز بر کس بوسهٔ ما طرح نیست

هر که را دل می‌کشد می‌‌آید و جان می‌دهد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۳

 

وجود علم و عمل چون عطای حضرت اوست

جزاء علم و عمل محض لطف و سنت اوست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۴

 

وقت آن آمد که پروازی کنم

وز کریمان عزم شیرازی کنم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۵

 

ویران شده از رئیس ده ده

از بس که طلب کند که ده ده

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۶

 

ها نظر کن که در نظر دارم

از هویت چنین خبر دارم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۷

 

هر چند رئیس ما گزیر است

اما چکنم که ناگزیر است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۸

 

هر چه باشند ما همان باشیم

هر چه پاشند ما همان پاشیم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۹

 

هر چه داری به عشق او در باز

تا کند او به روی تو در باز

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۰

 

هر چه داریم ما از او داریم

لاجرم چیزها نکو داریم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۱

 

هر دم تویی در چشم من هم خویش را هم خود ببین

غیر تو باشد دیگری از دیده‌ها بیرون کنم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۲

 

هر زمان صنعی نماید در نظر

می ‌برد خلقی و می ‌آرد دگر

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۳

 

هر کجا صورت بود معنی بود

صورتی نبود که بی ‌معنی بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۴

 

هر کس که به قول خویش ثابت ناید

او را تو اگر یار نخوانی شاید

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۵

 

هر کسی را که باشدش سر کل

صحبت او همه بود کل کل

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۶

 

هر کسی کو دلیل او باشد

بد نباشد بگو نکو باشد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۷

 

هر که او رو ز غیر او بر تافت

پرتو نور او بر او برتافت

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۸

 

هر که بر نور رفت و باز آمد

شک ندارم که او پشیمان است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۹

 

هر که در بند نفس حیوان است

بندهٔ آب و چاکر نان است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۷۰

 

هر که دریافت آن از انسان است

لاجرم این فقیر از آن ‌سان است

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
sunny dark_mode