گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۱

 

لب دلبر خوش است بوسیدن

خوش بود گر به ذوق دریابی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۲

 

لیس فیه الدار غیره دیار

سخنی گفته ‌ام چو آب زلال

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۳

 

ما بین دو عین راست از نون تا میم

بینی الفی کشیده بر صفحهٔ سیم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۴

 

ما را به وجود خود نباشد بودی

گر زان که به ما بدی کجا می ‌بودی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۵

 

ما همه ذره ‌ایم و او خورشید

ما چو جامیم و حضرتش جمشید

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۶

 

ما و ساقی نشسته مست خراب

خیز اگر عاشقی بیا دریاب

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۷

 

ما و ماهان و خطهٔ کرمان

سعدی و لولیان شیرازی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۸

 

ما و همان دلبران و جام شبانه

تو و همین دوغ به او ترک و ترانه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۹

 

مایی ما بر افتاد اویی او عیان شد

او را به دیدهٔ او خوش بی حجاب دیدم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۰

 

مجلس عشق است و ما مست خراب

جام می نوشیم دایم بی حساب

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۱

 

مجموعهٔ مجموع کمال است که در وی

ساقی بتوان دید چو در ساغر می می

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۲

 

محب آل محمد چو بایزید بود

اگر چنانکه چنین نیست بایزید بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۳

 

محو ما شد قطره و دریا و جو

کل شی هالک الا وجهه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۴

 

مخلصانه به صدق بی ‌اکراه

خوش بگو لا اله الا اللّه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۵

 

مرشدی کو خبیر این راه است

به یقین دان که نعمت‌اللّه است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۶

 

مرغکی سرگشته گردد کو به کو

یار او با او و می ‌گوید که کو

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۷

 

مژدگانی که روز عید آمد

عید بر عاشقان به عید آمد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۸

 

مشکل ما جمله حلوا کرده‌اند

صحن ما را پر ز حلوا کرده‌اند

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۹

 

معانی خوشی جانا بیان کن

توجه میکنی باری چنان کن

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۳۰

 

مقصود ز بندگان همه خدمت اوست

و ز خدمت او مراد ما بندگی است

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
sunny dark_mode