گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۹

 

سروی است قد ما که کشیده است به بالا

خوش آب حیاتی است روان در قدم ما

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۰

 

سعادت همچو ماهی خوش بر آمد

درخت دولت ما در بر آمد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۱

 

سلب و ایجاب در نمی ‌گنجد

شیخ و محراب در نمی گنجد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۲

 

سلطنت بر مزید باد مدام

به محمد و اله و سلام

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۳

 

سه شنبه قصد می کن با حجامت

به ریش از مرهمت مرهم همی نه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۴

 

سیّد است او تو بندهٔ او باش

تا که باشی تو عاشق او باش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۵

 

سیّد که بود نعمت‌اللّه به نامش

در آینه بنمود مراتب به تمامش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۶

 

سیّد ما بندهٔ جانی اوست

پیش او سلطان غلام است ای پسر

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۷

 

سیّد من بنده را تفهیم کرد

اسم اعظم او به من تعلیم کرد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۸

 

شرک را قلب کن که شکر آن است

شکر می گو که جای شکران است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۵۹

 

شمامه با شمایل راز می ‌گفت

حدیث عاشقی را باز می گفت

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۰

 

شهری که در او شحنه ستمکش باشد

بنگر که در آن شهر چه چربش باشد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۱

 

شیر مردی باید از خود رسته‌ای

وز دو عالم رخت خود بر بسته‌ای

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۲

 

صوت داود است و ما خوش نغمه‌ای داریم از آن

مرغ روح ما کند تسبیح با ما جاودان

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۳

 

صورت حق معنی هر دو جهان

آن رسول اللّه امام انس و جان

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۴

 

طریق عرف سید گفت با تو

تو دانی بعد از این والله اعلم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۵

 

ظاهر و باطن ار کنی کامل

هر دو میراث باشدت حاصل

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۶

 

ظاهر و باطن صدف می خوان

سرّ درّ یتیم را می ‌دان

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۷

 

ظاهرم در کوبنان و باطنم و در کوه صاف

صوفیان صاف را صد مرحبا باید زدن

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۸

 

ظل ید مطلق است این دست

خود دست که را دهد چنین دست

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۷
sunny dark_mode