گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۰

 

کی نویسد قلم کلام اللّه

وحده لا اله الا اللّه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۱

 

کردم از وی سؤال و گفت جواب

خوش جوابی لطیف بود چو آب

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۲

 

که غیر از انبیا و اولیا کس

نداند سر این علم از مه و که

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۳

 

گر بر افروزد آتش دردم

عالمی سوخته شود در دم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۴

 

گر برافتد حجاب ما از ما

قطره و موج و جو بود دریا

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۵

 

گر بود خوبی تو از زلف و خال

حسن ما را نیست حاجت با جمال

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۶

 

گر بیابی از آن لبش حلوا

مشکلاتت همه شود حل وا

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۷

 

گر تو را عزم هست تا دربند

رو به شروان نه و میان دربند

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۸

 

گر تو فانی شوی ز جود وجود

آن یکی هست و بود و خواهد بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۹

 

گر جوهر جان ما بود پاک

ما را نبود ز هیچ کس باک

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۰

 

گرچه از چشم خلق شد پنهان

آشکار است نزد درویشان

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۱

 

گر زان که تو پاکی ای برادر

هرگز ننهد تو را بر آذر

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۲

 

گر عادت است رسم تکلف میان خلق

ما عارفیم و عادت ما ترک عادت است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۳

 

گر کشته حیات جاویدان است

شکرانه بده حیات جاوید آن است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۴

 

گر گدا باشد به یاد پادشه نبود عجب

این عجب بنگر که سلطان می‌کند یاد گدا

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۵

 

گرد اندوه من نمی ‌گردم

بر من اندوه گرد می ‌گردد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۶

 

گرد بر گرد عاشقان می ‌گرد

گر ما دایماً روان می گرد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۷

 

گفتم که به نقل نار بهتر یا به

سیب ذقنش گفت که شفتالو به

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۸

 

گفتند گلابست بدیدیم گل آب است

هر چند گل آب است تو می ‌گو که گلابست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۹

 

گوهر ار جویی بیا دریا طلب

آن چنان درّی بیا از ما طلب

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۱۲۹
۱۳۰
۱۳۱
۱۳۲
۱۳۳
۱۳۵
sunny dark_mode