×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۹
غلام پاسبانانم که یارم پاسبانستی
به چستی و به شبخیزی چو ماه و اخترانستی
غلام باغبانانم که یارم باغبانستی
به تری و به رعنایی چو شاخ ارغوانستی
نباشد عاشقی عیبی وگر عیب است تا باشد
[...]
۵۵ بیت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۶ - با خویش آمدن عاشق بیهوش و روی آوردن به ثنا و شکر معشوق
گفت ای عنقای حق جان را مطاف
شکر که باز آمدی زان کوه قاف
ای سرافیل قیامتگاه عشق
ای تو عشق عشق و ای دلخواه عشق
اولین خلعت که خواهی دادنم
[...]
۵۵ بیت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۶ - حکایت آن مداح کی از جهت ناموس شکر ممدوح میکرد و بوی اندوه و غم اندرون او و خلاقت دلق ظاهر او مینمود کی آن شکرها لافست و دروغ
آن یکی با دلق آمد از عراق
باز پرسیدند یاران از فراق
گفت آری بد فراق الا سفر
بود بر من بس مبارک مژدهور
که خلیفه داد ده خلعت مرا
[...]
۵۵ بیت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۹ - دیدن خوارزمشاه رحمه الله در سیران در موکب خود اسپی بس نادر و تعلق دل شاه به حسن و چستی آن اسپ و سرد کردن عمادالملک آن اسپ را در دل شاه و گزیدن شاه گفت او را بر دید خویش چنانک حکیم رحمة الله علیه در الهینامه فرمود چون زبان حسد شود نخاس یوسفی یابی از گزی کرباس از دلالی برادران یوسف حسودانه در دل مشتریان آن چندان حسن پوشیده شد و زشت نمودن گرفت کی وَ کانوا فیهِ مِنَ الزّاهِدینَ
بود امیری را یکی اسپی گزین
در گلهٔ سلطان نبودش یک قرین
او سواره گشت در موکب به گاه
ناگهان دید اسپ را خوارزمشاه
چشم شه را فر و رنگ او ربود
[...]
۵۵ بیت