رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۶
نه اشکم داشت تاثیری نه آهم
ز هر سو ناامیدی بسته راهم
فکنده بر سر آفاق سایه
چو چتر سنجری بخت سیاهم
رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۷
ما بهر هلاک خود هلاکیم
ز آلایش آب و خاک، پاکیم
عین عشقیم و آن حسنیم
تادست بهم دهیم خشتیم
تا چشم بهم نهیم خاکیم
[...]
رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸
در قتل من بغیر نهان یار بودهای
من غافل از فریب و تو در کار بودهای
امسال بوی سنبلم آشفته میکند
در هر گل زمین که در او خار بودهای
رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۹
چه افسون با من دیوانه کردی
که از هر آشنا بیگانه کردی
ز بوی مشک نتوان کوچهها گشت
مگر زلف معنبر شانه کردی
رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۰
هرگز نگرفتیم به خوبان سر راهی
وز جذب نظر وانکشیدیم نگاهی
ای دل چو سراپای وجودت همه شد یار
من هیچ ندانم دگر از یار چه خواهی
رضیالدین آرتیمانی » مفردات » شمارهٔ ۶
دامن هر دو جهان از کف غم برهانم
گر بچنگم فتد از چرخ گریبان و سری
رضیالدین آرتیمانی » مفردات » شمارهٔ ۷
قید و اطلاق دلم سوخت ندانم چکنم
هیچ جا بند نه و در همه جا بند شدم
رضیالدین آرتیمانی » مفردات » شمارهٔ ۸
جز غم عشق بهر چیز که در ساختهای
حیف و صد حیف از آن عمر که در باختهای
رضیالدین آرتیمانی » مفردات » شمارهٔ ۹
ای کبوتر تو که سر پنجهٔ شاهینت نیست
با خبر باش که آواز پری میآید