گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۸

 

حسرت مخمورم آخر مستی انشا می‌شود

تا قدح راهی‌ است ‌کز خمیازه‌ام وامی‌شود

جز حیا موجی ندارد چشمهٔ آیینه‌ام

گرد من چندان ‌که روبی آب پیدا می‌شود

بس که دارد بی‌نشانی پرده ناموس من

[...]

۱۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۸

 

گر ما گوییم‌، ماکجاییم

ور تو، تو هم آن‌ کسی‌ که ماییم

پوشیدگی‌ایم لیک رسوا

عریانی لیک در قباییم

گوشیم و شنیدنی نداربم

[...]

۱۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰۹

 

ای به اوج قدس فرش آستان انداخته

سجده در بارت زمین بر آسمان انداخته

هرکجا پایی به راهت برده عجز لغزشی

بر سپهر ناز طرح‌ کهکشان انداخته

شمع خلوتگاه یکتایی به فانوس خیال

[...]

۱۸ بیت
بیدل دهلوی