گنجور

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۳۹ - بندگی نامه

 

گفت با یزدان مه گیتی فروز

تاب من شب را کند مانند روز

یاد ایامی که بی لیل و نهار

خفته بودم در ضمیر روزگار

کوکبی اندر سواد من نبود

[...]

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴۱ - مذهب غلامان

 

در غلامی عشق و مذهب را فراق

انگبین زندگانی بد مذاق

عاشقی ، توحید را بر دل زدن

وانگهی خود را بهر مشکل زدن

در غلامی عشق جز گفتار نیست

[...]

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴۲ - در فن تعمیر مردان آزاد

 

یک زمان با رفتگان صحبت گزین

صنعت آزاد مردان هم ببین

خیز و کار ایبک و سوری نگر

وا نما چشمی اگر داری جگر

خویش را از خود برون آورده اند

[...]

اقبال لاهوری
 
 
sunny dark_mode