فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱
خادم دیر مغانم، هنری بهتر از این
بی خبر از دُو جهانم، خبری بهتر از این
ساقی نوش لبم دوش به یک باده نواخت
کس ندادهست به مستان شکری بهتر از این
چشم امید ز خاک در میخانه مپوش
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۲
زلف مسلسل ریخته، عنبرفشانی را ببین
زنجیر عدل آویخته، نوشیروانی را ببین
قامت به ناز افراخته، خلقی ز پا انداخته
دلها مسخر ساخته، کشورستانی را ببین
در خنده آن شیرین پسر، از پسته میبارد شکر
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳
دلها فتاده در پی آن دل ربا ببین
سلطان ز پیش و لشکرش اندر قفا ببین
شکر گدای آن لب شکرفشان نگر
عنبر غلام آن سر زلف دوتا ببین
بر خال چهره زلف کجش را نگون نگر
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴
حلقهٔ زلف سیاهش بر رخ انور ببین
آفتاب و سایه را سرگرم یکدیگر ببین
با سپاه غمزه بازآمد پی تسخیر دل
موکب سلطان نگر، جمعیت لشکر ببین
هر کجا نقاش نقش قامت و لعلش کشید
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵
تابش صبح بناگوشش ببین
مهر و مه را خانه بر دوشش ببین
حلقهٔ زلف زره سازش نگر
جلوهٔ سرو قبا پوشش ببین
نوک مژگان سیاهش را نگر
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶
مژگان مردم افکن، چشمان کافرش بین
هر گوشه صد مسلمان، مقتول خنجرش بین
خون ستم کشان را بر خود حلال کرده
خون خواریش نظر کن، طبع ستمگرش بین
با یک جهان صباحت چندین ملاحتش هست
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷
گر کان نمک خواهی لعل نمکینش بین
اقلیم ملاحت را در زیر نگینش بین
جان بر لب مشتاقان دور از لب او بنگر
لب تشنه جهانی را از ماه معینش بین
ای دل چو خطش سر زد پیوند از او مگسل
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸
چین زلف مشکین را بر رخ نگارم بین
حلقههای او بشمر، عقدههای کارم بین
از دمیدن خطش اشک من به دامن ریخت
هاله بر مهش بنگر، لاله در کنارم بین
دوش در گذرگاهی دامنش به دست آورد
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۹
گر خون من ز شیشه بریزد به جام او
لب بر ندارم از لب یاقوت فام او
با من سخن ز لعل روان بخش یار کن
آب حیات را چه کند تشنه کام او
یک عمر تلخ کام نشستم که عاقبت
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰
از بس که در خیال مکیدم لبان او
یاقوت فام شد لب گوهرفشان او
نقد وجود من همه مصروف هیچ شد
یعنی نداد کام دلم را دهان او
پیرانهسر بلاکش ابروی او شدم
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱
هر کس که نهد پای بر آن خاک سر کو
ذکرش همه این است که گم گشته دلم کو
من از اثر عشق، سیه بخت و سیه روز
او از مدد حسن، سیه چشم و سیه مو
دیباچهٔ امید من آن صفحهٔ رخسار
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
بجز وصال تو هیچ از خدا نخواستهایم
که حاجتی نتوان خواست از خدا جز تو
خدای می نپذیرد دعای قومی را
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳
من بندهٔ آنم که ببوسد دهن تو
وز هر دهنی نشنود الا سخن تو
ترسم به جنون کار کشد اهل خرد را
در سلسلهٔ زلف شکن بر شکن تو
اندیشهٔ مردم همه از شور قیامت
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴
ای فتنه دست پرور چشم سیاه تو
اهل نظر نشانهٔ تیر نگاه تو
دانی کدام سال سرآید به فرخی
سالی که بگذرد به رخ هم چو ماه تو
من آشنات دانم و تو غیر خوانیم
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵
ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو
خون همه در عهدهٔ چشم سیه تو
هر جا که خرامان گذری با سپه ناز
شاهان همه گردند اسیر سپه تو
ملک دل صاحب نظران زیر و زبر شد
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶
تا سر نرفته بر سر مهر و وفای تو
حلق من است و حلقهٔ زلف دوتای تو
گر من میان اهل محبت نبودمی
کس را نبود طاقت جور و جفای تو
دامن کشان گذر ننمودی به خاک من
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷
ماه غلام رخ زیبای تو
سر و کمر بسته بالای تو
تن همه چشم است به صحن چمن
نرگس شهلا به تماشای تو
مجمع دلهای پراکنده چیست
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸
ساقی دل نرگس شهلای تو
مستی جان از می مینای تو
ای ز سر زلف چلیپای تو
اهل جنون سلسله در پای تو
سینه نهادم به دم تیغ عشق
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹
چه عقدههاست به کار دلم ز بخت سیاه
که زلف دوست بلند است و دست من کوتاه
نعوذبالله از این زاهدان جامه سفید
تبارک الله از این شاهدان چشم سیاه
یکی ز بند سر زلف او اسیر کمند
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰
آهی که رخنه کردم، از وی به سنگ خاره
عاجز شد از دِلِ دوست، یا رب دگر چه چاره؟
بیداریام چه دانی؟ ای خفتهای که شبها
نَنْشَستهای به حسرت، نشمردهای ستاره
جانان اگر نشیند، یک بار در کنارم
[...]
![فروغی بسطامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/forooghi.gif)