گنجور

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶

 

از شب‌نم عشق خاک عالم گل شد

صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

چون عشق و خرد متفقا فال زدند

یک قطره از آن چکیده، آنهم دل شد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶

 

عاقل به کنار آب تا پل می‌جست

دیوانه‌ى پا برهنه از آب گذشت

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶

 

پاى استدلالیان چوبین بود

پاى چوبین سخت بى‌تمکین بود

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶

 

ایا صوفى گرت پرواى ریشست

کجا زرنیخ باب رنگ ریشست

هزاران نکته در هر موى پیداست

چنین رنگى نه شایسته به ریش است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶

 

خاره خاره چو نباشد اثر درد ترا

لعل کردى چه خورى غوطه به خوناب جگر

گر تو خواهى که شوى از ره آلایش پاک

همچو صوفى ز سر قید تعلق بگذر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۹

 

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۲

 

خورشید ندیده چشم خفاش

پیش من و تست در جهان فاش

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

با سیه دل چه سود خواندن وعظ

نرود میخ آهنین در سنگ‌

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

سگ اگر مشرک و بخیل نبود

آب را در زبان نمى‌نوشید

موش اگر میل راستى میداشت

چکمه‌ى زرنگار مى‌پوشید

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

اگر تخم حنظل بهنگام کشت

بکارد ملائک بباغ بهشت‌

کند شهپر خویش را جاى بیل

بدان آبیارى کند جبرئیل

نسیمش اگر نفحه‌ى جان کند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

بگذارى که دشمنان بخورند

به که محتاج دوستان باشى

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

مبادا که در دهر دیر ایستى

مصیبت بود پیرى و نیستى

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

هر که مزروع خود بخورد خوید

وقت خرمنش خوشه باید چید

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

زبان بریده بکنجى نشسته صم بکم

به از کسى که نباشد زبانش اندر حکم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

گوش خر بفروش و گوش تازه خر

کین سخنها در نیابد گوش خر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

تا نمیرد یکى بناکامى

دیگرى شادکام ننشیند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت

که بسیار کس چون تو پرورد و کشت

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

جهان منزل راحت اندیش نیست

عدم یا وجودش دمى بیش نیست

بسى سرو گلچهره‌ى لاله رنک

که خاکش گرفته در آغوش تنک

بسى دانه‌ى خاک مشکین که مور

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۱۳

 

آنان که بکنج عافیت بنشستند

دندان سگ و دهان مردم بستند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۲۱

 

فرزند خوش است اگر خلف باد

گر ناخلف است گو تلف باد

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode