صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱
مدار از دامن شب دست وقت عرض مطلبها
که باشد بادبان کشتی دل دامن شبها
چه محو ناخدا گردیدهای، ای از خدا غافل؟
ندارد این سفر باد مرادی غیر یاربها
ز بیدردان علاج درد خود جستن به آن ماند
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲
ندارد خواب چشم عاشق دیوانه در شبها
نمیافتد ز جوش خویشتن میخانه در شبها
به غفلت مگذران چون شمع شب را از سیهکاری
که دل روشن شود از گریه مستانه در شبها
ازان هردم بود جایی درین ظلمتسرا سالک
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳
ز سختیهای عالم قانعان را هست لذتها
هما را استخوان در لقمه باشد مغز نعمتها
شکست عشق را از صبر بر خود مومیایی کن
که در کشتی شکستن خضر را درج است حکمتها
به چشم هر که از نور بصیرت بهرهای دارد
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴
زهی ز اندیشه لعل تو پرخون جام فکرتها
ز خط عنبرینت پشت بر دیوار، حیرتها
دل عارف غبارآلوده کثرت نمیگردد
نیندازد خلل در وحدت آیینه صورتها
محیط از چهره سیلاب گرد راه میشوید
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۵
مدار از منزلآرایان طمع معماری دلها
که وسعت رفت از دست و دل مردم به منزلها
سیه شد بس که عالم از چراغ مردهدلها
نمیبینند پیش پای خود را شمع محفلها
دل بیدار میباید درین وادی، توجه کن
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶
به یک پیمانهٔ می، کرد ساقی حل مشکلها
به یک ناخن، گره وا کرد ماه عید از دلها
غزالی نیست بیخلخال در دامان این صحرا
ز بس پاشید از زور جنون من سلاسلها
طلبکار تو چون سیلاب آرامش نمیداند
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷
اگر مردی مرو در پرده ناموس چون زنها
که دود عود از خامی گریزد زیر دامنها
ز اقبال جنون آوردهام بیرون ز صحرایی
سر خاری که خون آرد برون از چشم سوزنها
تو با این روی آتشناک، مپسند آفتاب من
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸
زهی از غیرت رویت گریبان چاک گلشنها
ز خوی آتشینت تازه دایم داغ گلخنها
نظر بر آفتاب و ماه نگشایند اهل دل
درین کشور نیندازد سیاهی داغ روزنها
ننازم چون به بخت خود، که در عهد جنون من
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹
مباش ای رهنورد عشق نومید از تپیدنها
که در آخر به جایی میرسد از خود رمیدنها
عنان نفس را بگذار چندی تا به راه آید
که از خامی برآرد اسب سرکش را دویدنها
ظهور پختگی با خویش دارد حجت قاطع
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰
ز خرمن صلح کن با دانهای از دوربینیها
که میسازد زبان برق کوته خوشهچینیها
تلاش صدر کمتر کن که در بحر گران لنگر
سبک دارد کف بیمغز را بالانشینیها
میان نور و ظلمت التیامی نیست، حیرانم
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱
ترا پر چون صدف شد گوش از سیماب در دریا
وگرنه حلقه ذکری است هر گرداب در دریا
ز عادت پرده غفلت شود اسباب آگاهی
که ماهی بستر و بالین کند از آب در دریا
خیال یار را در دیده عاشق تماشا کن
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲
به هر شورش مده چون موج از کف دامن دریا
که باشد عقد گوهر خوشه ای از خرمن دریا
وصال دایمی افسرده سازد شوق عاشق را
سری گاهی بر آور چون حباب از روزن دریا
چو موج آن کس که داد از کف عنان اختیار خود
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳
نماند از نارسایی مدی از احسان درین دریا
به سیلی سرخ دارد روی خود مرجان درین دریا
هوای ساحل از سر چون حباب پوچ بیرون کن
که چندین کشتی نوح است سرگردان درین دریا
عرق از روی آتشناکش آتش زیر پا دارد
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴
چسان گردد تهی از عقد گوهر سینه دریا؟
که هر موج خطر قفلی است بر گنجینه دریا
ندارد تربیت تأثیر در دلهای ظلمانی
که عنبر را نسازد پخته جوش سینه دریا
تپیدن گوهرم را قطره سیماب می سازد
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵
محمل شوق کجا، کعبه امید کجا
شبنم تشنه کجا، چشمه خورشید کجا
ظرف نظاره خورشید ندارد شبنم
رتبه حسن کجا، حوصله دید کجا
دست کوتاه من و گردن او هیهات است
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶
من و مصری که شکرخیز بود خاک آنجا
کوزه شهد شود حنظل افلاک آنجا
در خرابات چه حاجت به مناجات من است
دست برداشته دایم به دعا تاک آنجا
در محبت لب خشک و مژه تر باب است
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷
صاف گشتن ز خودی باده ناب است اینجا
دست شستن ز جهان عالم آب است اینجا
همه از درد طلب نعل در آتش دارند
کوه چون ریگ روان پا به رکاب است اینجا
نیست زان گوهر نایاب کسی را خبری
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸
هر که هست، از می دیدار تو مست است اینجا
ذره را ساغر خورشید به دست است اینجا
مگذر از پای خم می که ره دور بهشت
از ره بی خبری دست به دست است اینجا
راه پر سنگ خطر، شیشه دل ها نازک
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹
سخن از صلح مگو، عالم جنگ است اینجا
صحبت شیر و شکر، شیشه و سنگ است اینجا
حاصل دلشکنی غیر پشیمانی نیست
مومیایی، عرق خجلت سنگ است اینجا
چه کند کوچه و بازار به دیوانه ما؟
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰
مستی و بی خبری رتبه عام است اینجا
ابجد تازه سوادان خط جام است اینجا
از سفر کردن ظاهر، نشود کار تمام
هر که در خویش سفر کرد تمام است اینجا
نشود جمع، زبان آوری و سوختگی
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)