گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۱

 

از فکر زلف یار رهایی امید نیست

سودای او شبی است که صبحش پدید نیست

باشد نصیب بی ثمران حسن عاقبت

شیرازه نبات به جز چوب بید نیست

در چشم عاشقی که زبان دان ناز شد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۲

 

امید دلگشاییم از ماه عید نیست

این قفل بست گوش به زنگ کلید نیست

قطع نظر ز بنده و آزاد کرده ام

امید میوه و گلم از سرو و بید نیست

از صد یکی به پایه منصور می رسد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۳

 

آفاق روشن و مه تابان پدید نیست

پر شور عالمی و نمکدان پدید نیست

از مهر تا به ذره و از قطره تا محیط

چون گوی در تردد و چوگان پدید نیست

در موج خیز گل چمن آرا نهان شده است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۴

 

ما را دماغ جنگ و سر کارزار نیست

ورنه دل دو نیم کم از ذوالفقار نیست

دیوانه ای که می رمد از سنگ کودکان

بیرون کنش ز شهر که کامل عیار نیست

از خواب درگذر که سپهر وجود را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۵

 

دلهای آرمیده به مطلب سوار نیست

رحم است بر کسی که دلش برقرار نیست

از دامن است شعله جواله بی نیاز

موقوف، شور من به نسیم بهار نیست

در دست اگر چه هست به ظاهر عنان مرا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۶

 

بی عشق، آه در جگر روزگار نیست

بی درد، تاب در کمر روزگار نیست

حیرانیان روی عرقناک یار را

پروای بحر پر خطر روزگار نیست

عقل زبون، رعیت این بی مروت است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۷

 

بازآ که بی تو مجلس ما را حضور نیست

در جبهه صراحی و پیمانه نور نیست

از زنده رود زنده دلی آب خورده ایم

در موج خیز غم دل ما بی سرور نیست

گرگان روزگار ز یکدیگرش درند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۸

 

داغم چو آفتاب سیاهی پذیر نیست

چون صبح چاک سینه من بخیه گیر نیست

این شکر چون کنیم که پهلوی خشک ما

در زیر بار منت نقش حصیر نیست

فکر کمین مکن که تماشایی ترا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۹

 

از بخت تیره اهل سخن را گزیر نیست

روی نگین ساده سیاهی پذیر نیست

بر هر چه آستین نفشانی رود ز دست

بر هر چه پشت پا نزنی دستگیر نیست

از سرکشی نگاه تو گر نیست دلپذیر

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۰

 

چشم تو چون ز مستی غفلت فراز نیست

تهمت چه می نهی که در فیض باز نیست

از انقلاب، ملک خراب آرمیده است

مستان عشق را خطر از ترکتاز نیست

چندین خم شراب سبیل است هر قدم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۱

 

حسن ترا که ناز به اهل نیاز نیست

این ناز دیگرست که پروای ناز نیست

از دیدن تو چون دل عشاق وا شود؟

در ابروی تو یک گره نیم باز نیست

از ما متاب روی که آیینه ترا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۲

 

عشق مرا به زینت ظاهر اساس نیست

پروانه را ز شمع، نظر بر لباس نیست

تیغ است ماه عید ز جان سیر گشته را

این خوشه را ملاحظه از زخم داس نیست

بالاتر از وصال شمارد خیال را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۳

 

یک دم صفای عالم غدار بیش نیست

آیینه آب سبزه زنگار بیش نیست

در پیش چشم پرده شناسان روزگار

اقبال، پرده رخ ادبار بیش نیست

در عالمی که دیده ما را گشوده اند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴

 

تا زنده ایم قسمت ما غیر داغ نیست

پروانه نجات به نام چراغ نیست

در زیر آسمان که نفس می کشد به عیش؟

در تنگنای بیضه نسیم فراغ نیست

ناصح ز پنبه کاری داغم به جان رسید

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۵

 

هر شیشه جان خزینهٔ اسرار عشق نیست

ناموس شیشه‌ای ست که در بار عشق نیست

بزمی ست بی چراغ و کدویی ست بی شراب

در هر سری که دولت بیدار عشق نیست

ابر است پرورنده و برق است خانه سوز

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۶

 

گوهر حریف سختی سنگ جدال نیست

با ناقصان ستیزه نمودن کمال نیست

در دوزخم بیفکن و نام گنه مبر

آتش به گرمی عرق انفعال نیست

از صلح کل، سمن به گریبان فشانده ام

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۷

 

از پیچ و تاب جسم، روان را ملال نیست

در ساز، نغمه را خبر از گوشمال نیست

آزادگان ز خست افلاک فارغند

سرو بهشت را غمی از خشکسال نیست

روشندلان ز مرگ محابا نمی کنند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۸

 

دیوانه را ز حلقه طفلان ملال نیست

هر جا جمال هست غمی از جلال نیست

شبنم به آفتاب ز روشندلی رسید

پرواز آسمان تجرد به بال نیست

خورشید بدر کرد مه ناتمام را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۹

 

از چشم ما سرشک فشاندن کمال نیست

این خانه را به آب رساندن کمال نیست

ظلم است تیغ بر سپر افکندگان زدن

ناخن به داغ لاله رساندن کمال نیست

با ما ستاره سوختگان دشمنی بس است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۰

 

در کاروان ما جرس قال و قیل نیست

در عالم مشاهده راه دلیل نیست

عیبی به عیب خود نرسیدن نمی رسد

گر ثقل خود ثقیل بداند ثقیل نیست

بگریز در خدا ز گرانان که کعبه را

[...]

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۰۱
۱۰۲
۱۰۳
۱۰۴
۱۰۵
۳۵۰
sunny dark_mode