خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱
آنک هستم ز خاک درگه او
من دلخسته روز و شب محروم
وطنش در میان جان منست
نی درون دل ار کنی معلوم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۲
آنک بر سر و عارض چو گلیست
قطره ئی آب در میان جُلیست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۳
سالکی را که دید پیوسته
اربعینی نشسته در عیدی
گفته شد نام ماهرخساری
که جهانرا بروی ما دیدی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴
آنک نبود غمش ز مثل منی
سر دستیست در میان زنی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵
گفتمش ای ماهرو نام تو خود چیست
گفت گوشه ی ابرو مرا بر طرف مه نگر
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶
پریرویی که از ما ناورد یاد
چو نامت بنگری هشت است و هفتاد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷
بستان ز کتاب حرف اول
وانگاه بیا بدل فرو خوان
تا نام کسی شود که ما را
درد غم عشق اوست درمان
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸
حرف سوم سه چون بیندازی
وانگاه دو حرف از ابروی تازی
در اول آن در آوری نامیست
گر زانک ترا بگفتنش کامیست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۹
نام صنمی که می نبینم بازش
ببسای بریشم و بزن بر سازش
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۰
آنک جعدش مرغ دل را دام بود
شکل زلفش در کشیدن نام بود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۱
آنچه ما راست بریمین و یسار
سر دستست و کاسه ی زانو
نام او گفته شد که زلف کژش
زنگبارست و خال و لب هندو
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۲
هفتاد و هشت نام یکی حور پیکرست
کورارخی چو جنت و لعلی چو کوثرست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۳
سر سگ بر کفن و باقیش مضاعف گردان
وانگهش قلب کن و نام نگارم برخوان
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۴
دندان کلب چون شکنی جز وقالبش
با قلب سی چو یار شود نام او شود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۵
آیا چه خوش بود بگه صبح در چمن
گل در میان مجلس و ما در میان گل
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۶
سرو قبا پوش من قباش بگردان
ای شده اسرار غیب پیش تو روشن
باز ز سیصد بگیر شست و نگه دار
تا شودت نام آن نگار معین
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۷
اگر نام یارم ندانی که چیست
بگردان سپر نام شود روشنست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۸
نسخهای مصحّف مغلوب
نام آن یار خوب روی منست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۱۹
تصحیف شکوفه را بدست آر
تا ماه مرا درو ببینی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۲۰
بدری که بود در شب گیسوش قمر
نامش سر صندوق بود بر سر در