خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۵ - رفتن سام نریمان با قلواد به راه شهر چین
جدا شد ازیشان یل صف پناه
برآمد به یک ره خروش از سپاه
یکی گرد بر سام همزاد بود
که نامش گرانمایه قلواد بود
ز یک دایه با یکدگر خورده شیر
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۲ - چگونگی احوال عالم افروز پری با سام نریمان
چو دید آنکه با دختری خوب روی
سخن گفت و پر رشک گردید ازوی
ز افسونگری سام را در ربود
به روی هوا رفت مانند دود
بر مرغزاریش آورد باز
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۶ - چگونگی احوال سام به دست عالمافروز
سرایده زین سان سخن باز راند
که چون سام یل اندر آن سیل ماند
پریزاده از وی رخ اندر نهفت
دل سام با در و غم بود جفت
دو روز و دو شب جادوی تیره کیش
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۷ - واقف نمودن عالم افروز، قلوش را و بردن نزد سام
چو قلوش نشست از بر بادپا
به فرمان فرهنگ رزمآزما
ز قلوش دگر بر سرایم سخن
مر این داوری را درآرم به بن
سوی دشت و کهسار شد همچو باد
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۹۲ - رفتن سام به پای کوه فنا و فرستادن شاپور را در پیش
چو یک بهره از تیره شب درگذشت
شب آهنگ بر چرخ گردنده گشت
چو اول خروس سحرخوان بخواند
مه نو ازین دیر محمل براند
دلاور ز جا خاست آراسته
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - فی مدح الصاحب الاعظم سلطان الوزرا شمس الحق و الدین زکریا
باز جمشید زمرد سلب زرین جام
خسرو قلعه قلعی صفت مینا فام
رفت با طالع فرخنده ز برج برجیس
راند با فرّ فردیون سوی کاخ بهرام
گوشه ی چتر بر افروخت ز ماهی بر ماه
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱ - فی مدح الشیخ گرز الدین ابوالعباس رومی دامت دولته
بنده دارد بارگی بس نامدار و معتبر
در بزرگی داستان و در سرافرازی سمر
سیم بخشی تنگ چشم و سخت جانی سنگدل
باد پائی گرم خیز و قلعه گیری تاج ور
قائم اللیلی که شب تا صبح باشد در قیام
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۶ - فی الموعظه
لاف آزادگی از سرو سهی آید راست
که به نوخاستگی از سر عالم برخاست
در چمن غنچه ی دم بسته ی لب دوخته را
همه دلتنگی از آنست که در بند قباست
از هواکار دل خسته ما در گره است
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۲۳ - یمدح السلطلان السلاطین قهرمان الماء و الطین جمال الدولة و الدین شیخ ابواسحق
اهل دل را بین پیام از کوی جانان آمده
جان عالم را نوید از عالم جان آمده
صادقانرا صبح اومید از افق طالع شده
عاشقانرا مدت هجران بپایان آمده
تنگدستان پریشان حال محنت دیده را
[...]