گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰

 

من بشیشه درون پری دارم

بهره ای از فسونگری دارم

بهر زیبا رخان دیبا پوش

جنس دیبای شوشتری دارم

لایق گلرخان سیم اندام

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱

 

ما فرو مانده در این ره به نخستین قدمیم

بحقیقت نه وجودیم که عین عدمیم

تو چه حداد در این کوره و ما همچو دمیم

هر چه خواهی بدم اندر دل ما، تا بدمیم

پدر ما عرب و مادر ما از عجم است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲

 

با خراباتیان رهی دارم

در خرابات بنگهی دارم

ننهم جان و دل بگفته شیخ

که دل و جان آگهی دارم

مینگویم که شیخ گمراه است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

دلی از نازکی چون شیشه دارم

که از اندیشه بس اندیشه دارم

وجود من طلسم جادوئی شد

ز بس دیو و پری در شیشه دارم

درختی بس کهن سالم در این باغ

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴

 

بگشای در خانه که نره گدائیم

گر تو نگشائی بشکستن بگشائیم

گر میندهیمان بگدائی و بزفتی

یکبوسه ز لعل تو بدزدی بربائیم

با ما بوفا کوش که ما اهل وفائیم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵

 

خیز تا رخت از این کوی بیکسوی کنیم

کار با مردم گیتی همه یک روی کنیم

دین یکی، قبله یکی، راه یکی، شاه یکی است

تا بکی روی از این سوی بدان سوی کنیم

بیش از این بهره ما نیست زانصاف قضا

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

من صراحی بزیر کش دارم

بمی ناب وقت خوش دارم

در بر زاهدان یاوه سرای

لفچ افتاده لب خمش دارم

وقت شیرین از آن عزیزتر است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷

 

خیز ای همدم که یکدم ناله و زاری کنیم

توبه از بدکار و از زشت کرداری کنیم

تا بکی بیهوه گفتاری بیا ای همنشین

سخت بیزاری از این بیهوه گفتاری کنیم

کس نیارد کرد از یاران چو یاری روز مرگ

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸

 

من پرستار روی و موی توام

بنده بندگان کوی توام

تلخگو باش و ترش روی که من

بنده تلخ و ترش روی توام

خواه بر خاک ریز و خواه بنوش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹

 

باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم

با دلبر رعنائی پنهان نظری دارم

با یاد جمال او، با فکر و خیال او

روزی و شبی دارم، شام و سحری دارم

یک نکته چنین شیرین، گفتم که بدانی تو

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰

 

ما فاطمیان سید عالی نسبستیم

اصل شرف استیم و کمال حسب استیم

در دانش و بینش بهمه کار تنومند

فخر عجم استیم و کمال عرب استیم

تا آدم و حوا پدران را شرف از ماست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱

 

رفتی و رخ خوب تو را سیر ندیدیم

از گلشن حسن تو گلی تازه نچیدیم

این لقمه بکام دگران بود، چرا ما

از حسرت او این همه انگشت مزیدیم

اغیار زلعل تو دو صد بوس ربودند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۲

 

در کوی دوست با غم و باشیون آمدیم

بی مرحبا بدادن جان و تن آمدیم

عشاق جمله گر تن بی پیرهن شدند

ما را ببین که پیرهن بی تن آمدیم

ای کدخدای ده نظزی کن بر این گدا

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳

 

خیال جنت الماوی نداریم

امید از شاخه طوبی نداریم

چو ما را شادی امروز نقداست

برو زاهد، غم فردا نداریم

مکن با ما ترشروئی و صفرا

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴

 

اگر بگسستی از ما، غم نداریم

کزین بکسیختن ما کم نداریم

نداری گر سر پیوند ما تو

برو آسوده زی ما هم نداریم

بر ابرو گر تو از اندیشه ما

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۵

 

یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم

یک نیمه دل را بخیال تو سپردیم

کردیم همه عمر مسلم بدو قسمت

واندو بجمال و به خیال تو سپردیم

از دست فراق تو اگر جان بسلامت

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

خیز ای بت شنگول و بده باده که مستیم

وان بزم مهیا کن و آماده که مستیم

امشب بده آن باده و فردا بسر کوی

بنگر همه را بی خبر افتاده که مستیم

زاندازه فزون تر مکن امشب که سزانیست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷

 

ای بار خدا ره بسوی خویش نمایم

راهی بدر خانه درویش نمایم

ای بارخدا راه پس و پیش ندانم

از لطف یکی راه پس و پیش نمایم

در حلقه تشویش درون سخت بماندم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸

 

ز لعل دلکشت ای یارجانی مطلبی دارم

سخن ناگفته از خجلت نهان زیرلبی دارم

بامیدی که لبیکی رسد یا نامه و پیکی

همه شب بی زبان بادوست یارب یاربی دارم

همه روزم چه مسجد وقف زهاد و ریاکاران

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم

چو جان نه بلکه زجان نیز تنگ تر گیرم

ز فرق سر زنمت بوسه تا بحقه ناف

هزار بار و دگر باره اش ز سر گیرم

چه جام جان بلب آرم تهی کنم قالب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۸
sunny dark_mode