گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

کار ما باز مشکل افتاده است

بار ما باز در گل افتاده است

بار بر پشت اشتران سهل است

بار ما بر سر دل افتاده است

اگر افتاده بار باکی نیست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۳

 

این نفس بداندیش بفرمان شدنی نیست

این کافر بدکیش مسلمان شدنی نیست

زین دیو مجو مهر و وفا، صلح و سلامت

با یکدیگر از آدم و شیطان شدنی نیست

ایمن مشو ار خاتم جم کرد در انگشت

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

از شیخ بپرسید گر از اهل کتاب است

آن آیه کدام است که تحریم شراب است

در پیروی شیخ اگر خلد برین است

در مذهب ما صحبت او عین عذاب است

هرگز نتواند سخن شیخ شنیدن

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

با دوستان ثشسته چه جای ملامت است

از دشمنان گسسته چه وقت ملالت است

از عقل خیره میکشم امروز انتقام

در پیشگاه عشق که بیت العدالت است

خطی نوشته بر لب میگون بمشک ناب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

در میان عاشق و معشوق رازی دیگر است

این لب و آن گوش را ساز و نوازی دیگر است

اهل صورت از عراق آیند تا سوی حجاز

اهل معنی را عراقی و حجازی دیگر است

قبله حق و حقیقت عشق باشد عشق و بس

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

شکسته زلف یکی ترک مست یار منست

که آرمیده چو جان سخت در کنار من است

بهر چه امر کند من باختیار ویم

بهر چه حکم کنم او باختیار من است

شبی که دیرتر آیم بخانه از بازار

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

در حجاب خرقه و دستار، مستی خوشتر است

در لباس شیخ و زاهد، می پرستی خوشتر است

از می گلگون سفالین کاسه را زرین کنند

عیش و عشرت در زمان تنگدستی خوشتر است

جمع و آسایش در این صد پاره ده رنگ نیست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

در محفل اغیار همه غنج و دلال است

در مجلس عشاق همه رنج و ملال است

چونست که بر عاشق دلخسته حرام است

وصلش که بیاران هوسناک حلال است

در مجلس ما خیره تر از آتش سوزان

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۰

 

این خانه که پیوسته در او جوش و خروش است

از کیست؟ مگر مصطبه باده فروش است

این مستی می نیست که هنگامه عشق است

وین ناله نی نیست که آواز سروش است

از زهد ریائی چه دلت رسته شد ای شیخ

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

دلم در سینه چون ساغر بجوش است

بیا ساقی که مینا در خروش است

ز خون ماست یا خون حریفان

که لعلش باده رنگ و باده نوش است

هجوم آور شد آنسان لشکر غم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

ما روی بمیخانه و زاهد بحجاز است

این کعبه حقیقی است گر آن قبله مجاز است

این رشته چسان میگسلد یکسر پیوند

بر دست نیاز است و یکی در کف ناز است

از وی همه آزادگی و کبر و غرور است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

آب بودم صحبت آذر گلابم کرده است

خاک بودم کیمیاگر زر نابم کرده است

بنده پیر خراباتم که در دیر مغان

خدمت جام و سبو را انتخابم کرده است

چل صباح اندر بزیر دست و پا چوب و لگد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۴

 

شه وجود عجب قاصدی فرستاده است

بدست او چه عجب خط رحمتی داده است

که باز باید از آنسوی آسمان بپرد

هر آنکه از ازل از پشت آسمان زاده است

تو ماه کنعان در قعر چاه کنعانی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

دستار تو ای شیخ که صد حلقه فزون است

اندر خم هر حلقه دو صد دام و فسون است

از ملک سلیمانی و از دانش آصف

دعوی چه کند خواجه بادبو زبون است

از همت مردان مگرش سلسله بندیم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

بکیش زاهدان گرمی حرام است

مرا دیر مغان بیت الحرام است

ترا در خانقه باب المراد است

مرا در میکده دارالسلام است

حدیثی شیخ اگر از موهبت راند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۷

 

زمامم در کف پیری فقیر است

که در معنی امیران را امیر است

بصورت ژنده پوشی سخت خلقان

بمعنی صاحب تاج و سریر است

رخش تابنده تر از مهر تابان

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۸

 

من که بی پیمانه مستم حاجت پیمانه نیست

جان من میخانه شد جایم اگر میخانه نیست

نیست مر دیوانگانرا رای بزم عاقلان

عاقلانرا گر سری با صحبت دیوانه نیست

ما بکوی نیستی کردیم منزل ای غلام

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

چون باده بجام است همه کار بکام است

چون یار بدام است همه شهر غلام است

از سنگ نپرهیزد آنرا که نه جام است

از ننگ چه بگریزد آنکش که نه نام است

از سوخته پخته مجو اشکی و آهی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

گر خدای سپهر یار من است

سیر گردون به اختیار من است

یاری از بندگان نمی‌خواهم

گر خداوندگار یار من است

آسمان و زمین و جن و ملک

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

دل عاشق که نازکتر زجام است

چسانش طاقت سنگ ملام است

چه بگریزد زسنگ آنکش نه جام است

چه پرهیز در ننگ آنکش نه نام است

بده در جام جم خون سیاوش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۲۳
sunny dark_mode