گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲

 

بیا که روی سوی کوی میفروش کنیم

بکوی میکده مانند خم، خروش کنیم

برای محکم و بخت جوان و عزم درست

ز دست پیر مغان جام باده نوش کنیم

هر آنچه حضرت پیر مغان بفرماید

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

بیا یکدم بگرد دل بر آئیم

دری پیدا کنیم از در درآئیم

تو ای فرخنده پی خضر ار بما راه

نمائی، ما نه با پا، با سر آئیم

چو ما باید در آئیم، ار تو این در

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴

 

از باده دوش سخت مخمورم

از درد خمار سخت رنجورم

از باده شدم خراب سخت ای ترک

هم باده کند دو باره معمورم

من مرده ام و توئی سرافیلم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵

 

دیشب بیاد چشم تو بیدار بوده ایم

مست از خیال ساغر سرشار بوده ایم

یک عمر صرف مدرسه کردیم و خانقاه

یک عمر نیز بر در خمار بوده ایم

شب در پناه خم بخرابات و صبحدم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶

 

ز آبادی به ویرانی رسیدیم

ز دانایی به نادانی رسیدیم

به کوی نیستی از راه هستی

به درویشی ز سلطانی رسیدیم

اگر یاران به دشواری رسیدند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷

 

بر آن سرم که بکوی مغان سرای کنم

دو سال کامل خدمت بمغ خدای کنم

بمن سپار دل خویش را که در چل روز

منش بمیکده، جام جهان نمای کنم

ز چشم ساقی و از روی باده دارم شرم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸

 

بر در میخانه امشب بزم نو آئین کنم

خاک ره بر هر دو چشم شیخ کوته بین کنم

محتسب بشکست اگر جام سفالین مرا

ساغر می را برغم چشم او زرین کنم

ناصح از مستی زمن گر توبه میخواهد، بچشم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

روزی فتد آخر که من این دام ببرم

زین ننگ برون آیم و این نام بدرم

از صحن سرا پرم ناگه بلب بام

وز بام بناگاه سوی چرخ بپرم

شهری همه روباه و همه ماده بجز منک

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰

 

من بشیشه درون پری دارم

بهره ای از فسونگری دارم

بهر زیبا رخان دیبا پوش

جنس دیبای شوشتری دارم

لایق گلرخان سیم اندام

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱

 

ما فرو مانده در این ره به نخستین قدمیم

بحقیقت نه وجودیم که عین عدمیم

تو چه حداد در این کوره و ما همچو دمیم

هر چه خواهی بدم اندر دل ما، تا بدمیم

پدر ما عرب و مادر ما از عجم است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲

 

با خراباتیان رهی دارم

در خرابات بنگهی دارم

ننهم جان و دل بگفته شیخ

که دل و جان آگهی دارم

مینگویم که شیخ گمراه است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

دلی از نازکی چون شیشه دارم

که از اندیشه بس اندیشه دارم

وجود من طلسم جادوئی شد

ز بس دیو و پری در شیشه دارم

درختی بس کهن سالم در این باغ

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴

 

بگشای در خانه که نره گدائیم

گر تو نگشائی بشکستن بگشائیم

گر میندهیمان بگدائی و بزفتی

یکبوسه ز لعل تو بدزدی بربائیم

با ما بوفا کوش که ما اهل وفائیم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵

 

خیز تا رخت از این کوی بیکسوی کنیم

کار با مردم گیتی همه یک روی کنیم

دین یکی، قبله یکی، راه یکی، شاه یکی است

تا بکی روی از این سوی بدان سوی کنیم

بیش از این بهره ما نیست زانصاف قضا

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

من صراحی بزیر کش دارم

بمی ناب وقت خوش دارم

در بر زاهدان یاوه سرای

لفچ افتاده لب خمش دارم

وقت شیرین از آن عزیزتر است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷

 

خیز ای همدم که یکدم ناله و زاری کنیم

توبه از بدکار و از زشت کرداری کنیم

تا بکی بیهوه گفتاری بیا ای همنشین

سخت بیزاری از این بیهوه گفتاری کنیم

کس نیارد کرد از یاران چو یاری روز مرگ

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸

 

من پرستار روی و موی توام

بنده بندگان کوی توام

تلخگو باش و ترش روی که من

بنده تلخ و ترش روی توام

خواه بر خاک ریز و خواه بنوش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹

 

باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم

با دلبر رعنائی پنهان نظری دارم

با یاد جمال او، با فکر و خیال او

روزی و شبی دارم، شام و سحری دارم

یک نکته چنین شیرین، گفتم که بدانی تو

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰

 

ما فاطمیان سید عالی نسبستیم

اصل شرف استیم و کمال حسب استیم

در دانش و بینش بهمه کار تنومند

فخر عجم استیم و کمال عرب استیم

تا آدم و حوا پدران را شرف از ماست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱

 

رفتی و رخ خوب تو را سیر ندیدیم

از گلشن حسن تو گلی تازه نچیدیم

این لقمه بکام دگران بود، چرا ما

از حسرت او این همه انگشت مزیدیم

اغیار زلعل تو دو صد بوس ربودند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۲۳
sunny dark_mode