گنجور

 
۱
۲
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۳

 

قدک صوف از سجیف خوش نگردد

تو صندل باف خود ضایع مگردان

بکامو یقه قاقم چنانست

که دوزی وصله بر کاسر زکتان

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

ایجامه کهنه تار و پودت شده سست

تا چند کنم پاره ات از وصله درست

آن رفت که جویم ز تو من بعد ثبات

دست از تو بصابون رقی باید شست

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

بر حلقه آن انگله چون کو پیوست

گوئی که زره زشست پیکان بنشست؟

هر جا که بود ماده نری خواهد بود

(آنجا که زره گرست پیکان گر هست)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

گفتم که عمامه جز مجازی نبود

و او را چو کلاه سرفرازی نبود

آشفته برک گفت بر وقصه مخوان

(بیهوده سخن بدین درازی نبود)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

از بندقی انکه سرفرازی دارد

روز طربش رو بدرازی دارد

ایصوف مشو غره بخندیدن شرب

(گو با تو سر دو البازی دارد)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

خادم که دراز خان بمجلس بگشاد

بودم غم جامه چون برم کاسه نهاد

آخر ز برای آش رختم شد چرب

(همسایه بدخدای کس را مدهاد)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

دستار که آن بیعلم زر باشد

چون ریشه سر درونش ابتر باشد

گیرم که کلاهش افسر خور باشد

(آنرا چه کند زر چونه بر سر باشد)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

در البسه ام مگو جواب ای سره مرد

نتوان چو دو سر زیک گریبان بر کرد

تا چند کنی پوش زپوشی کسان

(از جامه عاریت نشاید برخورد)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

با گیوه تنک رفتن راه چه سود

بیرخت نفیس جستن جاه چه سود

دستار طلب کردم از و فوطه رسید

(امید دراز و عمر کوتاه چه سود)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

گفت از پی دوش آن بر کم ده یکچند

قاری مگر آنرا بپرندوش افکند

باریش حلاج پنبه کهنه نشست

کالای بدو ریش خداوند گویند؟

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

آن جوزگره نگر بصوف اخضر

چون سرو که او گوز کلاغ آرد بر

(دستار بزرگ و آن بر بوف بر آن)

( ماننده گنبدیست لقلق بر سر)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

باریش بزرگ گفت دستاری سر

در زینت و تمکین ز توام من برتر

بر کرد زجیب فکر سر ریش و چه گفت

(بر بسته دگر باشد و بر رسته دگر)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

دی گفت بدستار بزرگی بزاز

در چارسوی رخت مزاد شیراز

داری برکی خوب رها کن مندیل

( در عیش خوش آویز نه در عمر دراز)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

پیراهن شسته ام دو صدره ایدل

پوسیده و لته شده و بیحاصل

دیدم بدکان گیوه کش و ین گفتم

(سبحانک ما خلقت هذا باطل)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

پرداخته گرباس گهی کاهی خام

گه صوف حلال و گاه کمخای حرام

مائیم بجامه خانه دهر مدام

نی همچو حنین و نی چو الباغ تمام

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

هر کس که جواب گوید اینطرز سخن

(شاگرد منست و خرقه دارد از من)

در البسه هر کس که کند انکارم

(یارب که مباد روزیش هیچ کفن)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

در جامه زقوت به بود کوشیدن

کس نیست چو در بند شکم کاویدن

(بر سفره خان رفت چو دستار بخرج)

(بر سر نتوان دراز خان پیچیدن)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

قزگفت که نخ چنین که آراست که من

وز جامه چنین بقجه که پیراست که من

والا بتورد از و دلیلی میجست

ماسوره از آنمیانه برخاست که من

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

گت گفت چنین خیمه که آراست که من

زینسان بنوار خود که پیراست که من

ناگاه زکندلان بدر جست عمود

(برپای از آنمیانه برخاست که من)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

ای داده بجیب جامه از مدفون زه

تخفیفه و دستار بامرت که و مه

خاصک تو ستانی بقد ارمک تو دهی

(یارب تو بلطف خویش بستان و بده)

۲ بیت
نظام قاری
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۱