گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

مرغ زرینی گلی از شرب در منقار داشت

بر گلستانی ز کمخا نالهای زار داشت

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

چنان میان کتان و حریر گل یاریست

که هیچ موی نگنجد میانشان دیگر

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

هر که در رخت بود این بختش

جامه در جامه گر ندید رواست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

گر در آمد بقچه را زد دور باش

گفت ای خسقی زوالا دور باش

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

کمخای سمرقندی هر کو بخطا بیند

نقشش بحرام ار خود صورتگر چین باشد

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

فرقست از آن سوز که از جان خیزد

با انکه بریسمانش بر خود بندی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

نه بخود در حرکت آلت آغاپنبه است

از پس پرده یکی هست چو بینی در کار

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

نقش آماج داشت کمسان دوز

تیرسوزن بر آن نشانه زدند

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

همچو دستار که آشفته شود وقت سماع

قاری این شعر تو در البسه حالی دارد

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

رخ از زیلو نگردانم بخار بوریا از فرش

خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

قبای قاقم ای فرا بقد صوف کوتاهست

مگر از قندس آری وصله بر دامنش دوزی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست

ورنه تشریف تمو بر بالای کس کوتاه نبست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

ببرتنگی امیدی بسته بودم

ندانستم که خود رنکی ندارم

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

چو خواهی قبائی که باشد پسند

زاوالای شعرم ستان بند بند

سخنی در لباس میگویم

جامه تان از گناه میشویم

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

بسا سری که نیاید فرو بافسر مهر

نهاده بر سر تربت کلاه ودستارش

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

درویش ترا جا زبر اطلس چرخست

خوشباش اگر چند گهی زیر پلاسی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

چو تو بجامه ابیاریت بریزی آش

زجامه تو چه فرقست تا بمخفی خان

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

بگازر اربودت پیرهن ضرورت دان

یکی دگرکه بود لازمت زخشک وزتر

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

عجب که آتش والای سرخ شعله نزد

که بستهای قماشات سوختن گیرد

نظام قاری
 
 
۱
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰