گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵۴

 

قاری برای جامه تو صوف روز حشر

مانند پشم شده شود کوه با شکوه

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵۵

 

بگازر از جهت عید داده شد دستار

بماتم رمضان بسته اند تخفیفه

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵۶

 

اگر والا نشان دارد بحسن ای جامه اطلس

علم برکش که این حجت تو خود در آستین داری

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵۷

 

بنگر که کلاه تو پی اطلس آل

او هم بطپانچه سرخ میدارد روی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵۸

 

برای جبه ما ابر میزند پنبه

برو زقوس قزح بین کمان حلاجی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵۹

 

پس از سی چله دی این مقرر گشت برقاری

که بارانی سقرلاط و سقرلاطست بارانی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۰

 

چو گیوه سرمکش کز پادرآئی

چو دستار اربیفتی بر سر آئی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۱

 

در وصف گوی چگمه این نظم طرفه بستم

نی گردکانست کانرا بشمرده ببازی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۲

 

مکش بر صوف کهنه از اتو نقش

نباشد خوش به پیری داغ میری

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۳

 

زصندلی تو اگر پابه رابجنبانی

دو صد عمامه سالو بسر بگردانی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۴

 

چون پنبه دانه گشت کفن متصل بخاک

بر مقتضای قاعده (کل شی حی)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۵

 

منم که از جهت رنک و بوی البسه ام

چمن برنگرزی شد صبا بعطاری

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فهلویات » شمارهٔ ۱

 

پوستک تا ندرندت مک بر میخ لبیس

شیعر البسه نت قیدس قیری واهن

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فهلویات » شمارهٔ ۲

 

نبوت البسه قدرش او وکه اطعمه من

که دوستر همشان خلق کشمش از یمدانک

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فهلویات » شمارهٔ ۳

 

پاچه پاچه که شیت برف انه برد

جبه برد بربمش میوات

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱

 

گازر تقدیر او از قرص خور در طشت چرخ

هر سحر میشوید از اوساخ رخت روزگار

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱

 

سپهر از خلعت قدرش چو گوئی

فراویزی بروخارای کهسار

قبای رتبتش چون بخت میدوخت

برآمد آسمان زویک کله وار

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱

 

پیش درزی جامه کز تنگ میآید برون

چند تنقیصم دهد از سنگ میآید برون

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱

 

قباگر حریرست و گر پرنیان

بناچار حشوش بود در میان

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱

 

چه داند چکمه را قیمت که گوئی چارپا دارد

دوابی کش سقرلاط و جل خرسک بود یکسان

نظام قاری
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۲۰
sunny dark_mode