گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

پرداخته گرباس گهی کاهی خام

گه صوف حلال و گاه کمخای حرام

مائیم بجامه خانه دهر مدام

نی همچو حنین و نی چو الباغ تمام

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

هر کس که جواب گوید اینطرز سخن

(شاگرد منست و خرقه دارد از من)

در البسه هر کس که کند انکارم

(یارب که مباد روزیش هیچ کفن)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

در جامه زقوت به بود کوشیدن

کس نیست چو در بند شکم کاویدن

(بر سفره خان رفت چو دستار بخرج)

(بر سر نتوان دراز خان پیچیدن)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

قزگفت که نخ چنین که آراست که من

وز جامه چنین بقجه که پیراست که من

والا بتورد از و دلیلی میجست

ماسوره از آنمیانه برخاست که من

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

گت گفت چنین خیمه که آراست که من

زینسان بنوار خود که پیراست که من

ناگاه زکندلان بدر جست عمود

(برپای از آنمیانه برخاست که من)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

ای داده بجیب جامه از مدفون زه

تخفیفه و دستار بامرت که و مه

خاصک تو ستانی بقد ارمک تو دهی

(یارب تو بلطف خویش بستان و بده)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

دستار تو طره و سر و برداری

وز بر چو کلاه زینت وفرداری

معزور مشو که عالم زرداری

(هم در سر آن شوی که در سر داری)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۱

 

من انچه وصف لباسست با تو میگویم

تو خواه از سخنم خرقه گیر و خواه عصا

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۲

 

یقه پهن پوستین سمور

هست ریشی دگر ولی زقفا

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۳

 

بر در چاک پس چو سر بنهی

(ان هذا اقل ما فی الباب)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴

 

جامه خوش ببر از دست گدایان نکنم

که بدوزند بمن کیسه که این بزازیست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۵

 

دست بالا بنما درزی ازان شال درشت

تا بدانند که نازک بدنی زین دستست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶

 

شعر بسحاق و کفته قاری

تا کرا بخت و تا که را روزیست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۷

 

از قدک تا باطلس چرخی

زآسمان تا بریسمان فرقست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۸

 

از جامه کز بر آمد و از روی آستر

شد جبه با چنین و مرقع همانکه هست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۹

 

از دامن جامه خاک و گرد افشاندن

از ریش حلاج پنبه برداشتنست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۱۰

 

جامه پوشانند در بازار رخت

یکقدم درنه که بازاری خوشست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۱۱

 

سلق پر ز و سیم باشد نکوست

فلوس ارسلق پر کند خوی اوست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۱۲

 

گر چو کرباس پاره ام بکنی

روی کاسر بچشم من نه خوشست

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۱۳

 

بردستار نسوزد بر شمعت مندیل

این مثل خوانده کآفت پروانه پرست

نظام قاری
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۲۰
sunny dark_mode