گنجور

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۲

 

از چیست که باد فتنه انگیخته‌اید

وین رشته اتحاد بگسیخته‌اید

ای دسته کهنه‌کار افسونگر رند

گویا که دگر طرح نوی ریخته‌اید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۳ - در رفع توقیف روزنامه طوفان

 

طوفان که ز توقیف برون می‌آید

جان در تن ارباب جنون می‌آید

زین سرخ کلیشه کن حذر ای خائن

اینجاست که فاش بوی خون می‌آید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

ای مجلسیان دگر چه رنگی دارید

در حمله شتاب یا درنگی دارید

دیشب زده اید تیغ خود را صیقل

امروز مگر خیال جنگی دارید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۵

 

اول بخطا پیشه مماشات کنید

قانع چو نشد خطایش اثبات کنید

اثبات چو شد خطا بحکم قانون

بر کیفر آن خطا مجازات کنید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۶ - نمایشگاه امتعهٔ داخله

 

گویم سخنی اگر که تصدیق کنید

آن را به جوان و پیر تزریق کنید

روزی‌ست که صنعتگر ایرانی را

از راه خرید جنس تشویق کنید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۷

 

خیزید و چو شیر شرزه اقدام کنید

خفتان پلنگ زیب اندام کنید

هرجا نگرید گرگ خونخواری را

با حربه انتقام اعدام کنید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۸

 

ای دسته پابند هوی رحم کنید

بر مردم بی برگ و نوا رحم کنید

مستأجر اگر بنده مزدور شماست

بر حالت او بهر خدا رحم کنید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۹

 

تا چند به جور و ظلم تصمیم کنید

در کیسه خویشتن زر و سیم کنید

هر منفعتی که حاصل مملکت است

خوبست که عادلانه تقسیم کنید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۰ - درباره دولت مستوفی‌الممالک

 

بی‌مهری اگر با من شیدا نکنید

یا کینه دیرینه هویدا نکنید

با این همه عیب بهتر از مستوفی

بی‌شبهه در این محیط پیدا نکنید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

یاران ز می غرور، مستی نکنید

چون پای دهد دراز دستی نکنید

اکنون که شدید «سوسیالیست » مآب

خودخواهی و اشراف پرستی نکنید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

ای توده بی صدا خموشی نکنید

بر پرد دریده پرده پوشی نکنید

از مرتجعین پول بگیرید ولیک

در موقع رأی خودفروشی نکنید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۳

 

ای دوده جم قیام یکباره کنید

بیچارگی عموم را چاره کنید

زنجیر اسارتی که در پای شماست

خوبست بدست خویشتن پاره کنید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۴

 

قمری سخن از سرو چمن می گوید

بلبل غم دل به گل چو من می گوید

این هر دو زبانشان یکی نیست بلی

هر کس به زبان خود سخن می گوید

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۵ - سردار سپه

 

اسرار نهفته گر نگفتی بهتر

وین راز نگفته گر نهفتی بهتر

کز بهر زمامدار امروزی نیست

سرمایه‌ای از پوست کلفتی بهتر

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۶ - در مورد رأی اعتماد مجلس به دولت قوام

 

ای سست عقیده، سخت شادی دیگر

خرسند ز رأی اعتمادی دیگر

خواهی چو برادرت مهیا سازی

از بهر وطن قراردادی دیگر

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

ای غافل نشناخته زنگی از حور

وز جهل نداده فرق ظلمت از نور

عالم همه پر صدا ولی گوش تو کر

دنیا همه با ضیا ولی چشم تو کور

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۸ - در انتقاد از دادگستری

 

این خانه ویرانه که تا نفخه صور

چون جغد کند در آن نشیمن منصور

عدلیه بود به اسم و ظلمیه به رسم

بر عکس نهند نام زنگی کافور

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۹

 

از بهر مجازات و مکافات وزیر

قانع نشوم به نفی و اثبات وزیر

این است که از پارلمان باید خواست

بگذشتن قانون مجازات وزیر

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۰

 

ای مرد جوان، تجربه از پیر بگیر

در دست یلی قبضه شمشیر بگیر

حق تو اگر در دهن شیر بود

با جرأت شیر از دهن شیر بگیر

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۱ - در مورد انتخابات

 

صندوق دهن بسته درش چون شد باز

افکند میان این و آن غلغله باز

آراست فقط طایر اقبال و همه

گویند به فرق ما نشیند این باز

فرخی یزدی
 
 
۱
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۳۰
sunny dark_mode