گنجور

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام

 

زمانی بر آن خاک من کن درنگ

که از کشتهٔ خویش نایدت ننگ

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام

 

بگفت این و از هردوان بی درنگ

برآمد خروشی که خون گشت سنگ

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام

 

که ما را بسی بد نخواهد درنگ

اجل بر تنم تیز کرده‌ست چنگ

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۴ - رفتن شاه شام با گلشاه بر سر گور ورقه

 

بشد گور را در برآورد تنگ

نهاد از برش عارض لاله رنگ

عیوقی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode