گنجور

 
۲۱

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳

 

... کاشکی زر دارمی تا کار چون زر دارمی

در خرابات قلندر گر ترا ماواستی

من نشیمن در خرابات قلندر دارمی

سنایی
 
۲۲

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۶

 

... گر همه دعوی کنی در عاشقی و مفلسی

چون سنایی دم درین عالم قلندروار زن

سنایی
 
۲۳

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در مدح مکین‌الدین

 

... عقل را یکسو نه و مر یار خود را یار باش

چند گویی از قلندر وز طریق و رسم او

یا حدیث او فرونه یا قلندروار باش

یا بسان بلبل و قمری همه گفتار شو ...

سنایی
 
۲۴

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح عمادالدین سیف‌الحق ابوالمفاخر محمدبن منصور

 

... یک تنند ای بی خرد نز روی نفس از روی ذات

ای سنایی دم درین عالم قلندروار زن

خاک در چشم هوسناکان دعوی دار زن ...

سنایی
 
۲۵

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹

 

هر کو به جهان راه قلندر گیرد

باید که دل از کون و مکان برگیرد

در راه قلندری مهیا باید

آلودگی جهان نه در برگیرد

سنایی
 
۲۶

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱

 

این اسب قلندری نه هر کس تازد

وین مهره نیستی نه هر کس بازد ...

سنایی
 
۲۷

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸

 

در راه قلندری زیان سود تو شد

زهد و ورع و سجاده مردود تو شد ...

سنایی
 
۲۸

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰

 

تا عشق قد تو همچو چنبر نکند

در راه قلندری ترا سر نکند

این عشق درست از آن کس آید به جهان ...

سنایی
 
۲۹

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۱

 

ای یار قلندر خراباتی من

با من تو به بند دامن اندر دامن

من نیز قلندرانه در دادم تن

هر دو به خرابات گرفتیم وطن

سنایی
 
۳۰

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴

 

جز راه قلندر و خرابات مپوی

جز باده و جز سماع و جز یار مجوی ...

سنایی
 
۳۱

عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲ - قلندرخانه عشق

 

... ما در آن کوچه خدا داناست کمتر می رویم

ما ز دنیا کو قلندرخانه عشق خداست

سوی عقبی عاشق و مست و قلندر می رویم

شیخ ما عشق است ما پی در پی او تا ابد ...

عبدالقادر گیلانی
 
۳۲

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۷۷ - نیز در ستایش ملک اتسز گوید

 

... بوده من صاحب زهاد و کنون در عشقت

پیشوای همه اوباش قلندر گشته

لب تو آب حیاتست و مرا در طلبش ...

وطواط
 
۳۳

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۰ - ای سنائی دم در این عالم قلندروار زن

 

... این جواب آن کجا گوید سنایی غزنوی

ای سنایی دم درین عالم قلندروار زن

سوزنی سمرقندی
 
۳۴

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثالث - آدمیان بر سه گونه فطرت آفریده شده​اند

 

... ومنهم مقتصد کافر را مقتصد میخواند دریغا که چه فهم خواهی کردن کفر میانه مرتبت عبودیت است و اوسط طریق حالتست و آخر هدایت جز نصفی نیست باضافت با ضلالت و ضلالت همچنین نسبت دارد با هدایت یضل من یشاء ویهدی من یشاء شیخ ما یک روز نماز میکرد و بوقت نیت گفت کافر شدم و زنار بر خود بستم الله اکبر چون از نماز فارغ شد گفت ای محمد تو هنوز بمیانۀ عبودیت نرسیده​ای و بپردۀ آن نور سیاه که پرده دار فبعزتک لأغوینهم أجمعین ترا راه نداده​اند باش تا دهندت

بی دیده ره قلندری نتوان رفت

دزدیده بکوی مدبری نتوان رفت ...

عین‌القضات همدانی
 
۳۵

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر

 

... بر کنگرۀ عرش چه خورشید چه ماه

رخسار قلندری چه روشن چه سیاه

هرکس در این معنی راه نبرد ابلیس داعی است در راه ولیکن دعوت می کند ازو و مصطفی دعوت می کند بدو ابلیس را به دربانی حضرت عزت فرو داشتند و گفتند تو عاشق مایی غیرت بر درگاه ما و بیگانگان از حضرت ما بازدار و این ندا می کن ...

عین‌القضات همدانی
 
۳۶

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵

 

... گر به ایمان خویشت ایمانست

ای پسر مذهب قلندر گیر

که درو دین و کفر یکسانست ...

انوری
 
۳۷

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶

 

ای پسر برده قلندر گیر

پرده از روی کارها برگیر ...

انوری
 
۳۸

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹

 

... با همه زهد گر اویس ترا

دیده بودی قلندری بودی

انوری
 
۳۹

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۷

 

بهشت را چه کنی عرضه بر قلندریان

بهشت چیست نشانی ز بود انسانست ...

انوری
 
۴۰

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة - فی التفضیل

 

... ارتاع کالظبی من فهد و سرحان

پس گفتم پیش از آنکه این صباح از میان شام برآید و این مصباح از حجاب غمام روی نماید دستی بر هم زنم و لختی بر بساط قلندری قدم با ماه رویی در تنم و با شکسته مویی درشکنم

عقل متأنی را عقال برنهم و نفس حریص را شکال برگیرم چون این عزیمت درست کردم گفتم اول باری تعیین یاری شرطست که حکمای خبیث و علمای این حدیث را درین شیوه مختلف و در این صنعت نامؤتلف اختلاف بسیار است و گفتگوی بیشمار ...

حمیدالدین بلخی
 
 
۱
۲
۳
۴
۲۲
sunny dark_mode