حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸
... این غصه بس که دست سوی جان نمی رسد
حافظ صبور باش که در راه عاشقی
هر کس که جان نداد به جانان نمی رسد
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۹
... جز باده بهشتی هیچش سبب نباشد
حافظ وصال جانان با چون تو تنگدستی
روزی شود که با آن پیوند شب نباشد
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۰
... آن حکایتها که بر فرهاد و شیرین بسته اند
حافظا محض حقیقت گوی یعنی سر عشق
غیر از این گویی خیالاتی به تخمین بسته اند
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱
... ناله ای می شنوم کز قفسی می آید
یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی می آید
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۲
... بتی چون ماه زانو زد میی چون لعل پیش آورد
تو گویی تایبم حافظ ز ساقی شرم دار آخر
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳
... غبار خاطر ما چشم خصم کور کند
تو رخ به خاک نه ای حافظ و بر آر نماز
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۴
... از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس
حافظ رسید موسم گل معرفت مگوی
دریاب نقد وقت و ز چون و چرا مپرس
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۵
... که نور حسن تو بود از اساس عالم پیش
دهان نیک تو دلخواه جان حافظ شد
به جان بود خطرم زین دل محال اندیش
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۶
... یا فرو بر جامه تقوی به نیل
حافظا گر معنیی داری بیار
ورنه دعوی نیست غیر از قال و قیل
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۷
... آه اگر خلق شوند آگه از این تزویرم
خلق گویند که حافظ سخن پیر نیوش
سالخورده میی امروز به از صد پیرم
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۹
... ما را بضاعت این است گر در مذاقت افتد
درهای شعر حافظ بنویس بر جریده
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۰
... بانگ نوا زد آن زمان مرغ سحرخوان سنگنک
گفتا که حافظ خیز و رو صبح است بر ایوان شاه
بر شاه خوان این قصه را از خلق پنهان سنگنک
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۱
... باد صبا چو بگذری بر سر کوی آن پری
قصه حافظش بگو تازه به تازه نو به نو
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۲
... پر خون جگر گردد چون دور به ما افتد
احوال دل حافظ از دست غم هجران
چون عاشق سرگردان کز دوست جدا افتد
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۳
... که کس درت نگشاید چو گم کنی مفتاح
به بوی وصل چو حافظ شبی به روز آور
که بشکفد گل بختت ز جانب فتاح ...
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۴ - ساقینامهٔ ۹
... ننالد به جز مطرب و چنگ زن
تو خود حافظا سر ز مستی متاب
که سلطان نخواهد خراج از خراب
این شعر در کتاب سفینه حافظ به سعی و اهتمام سرتیپ مسعود جنتی عطایی در زمره ساقی نامه های منتسب به حافظ آمده است هر چند لحن و زبان شعر نشان می دهد که این شعر به احتمال بالا از حافظ نیست
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۵
... نامه حاتم ز نامش گشت طی
جام می پیش آرو چون حافظ مخور
غم که جم کی بود یا کاووس کی
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۶
... کجا روم به تجارت بدین کساد متاع
ز زهد حافظ و طامات او ملول شدم
بساز رود و غزل خوان که می روم به سماع
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۷
... سوسن و سرو و گل به تو جمله شوند مقتدی
مرغ دل تو حافظا بسته دام آرزوست
ای متعلق خجل دم مزن از مجردی